• وبلاگ : la politique
  • يادداشت : مكتب ايران اسلام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ابراهيمي 

    امام خميني:نهضت ما اسلامي است قبل از آنکه ايراني باشد

    امام خميني رحمه الله عليه:برادران شجاع من كه براى آزادى وطنهاى خود قيام كرده‏ايد، ملتهاى خود را هشدار دهيد و مغزها را از آثار تبليغات چند صد ساله و خود باختگى در مقابل غرب و مستكبرين شستشو دهيد؛ و به نهضت ما كه نهضت اسلامى و مستضعفين است بپيونديد؛ كه امروز اسلام عزيز در مقابل كفر، و منطق در برابر زور واقع شده است. نهضت ما اسلامى است قبل از آنكه ايرانى باشد؛ نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آنكه به منطقه‏اى خاص متعلق باشد.
    صحيفه امام، ج‏11، ص: 111

    امام خميني:چند روز پيش از اين در يك نوشته‏اى ديدم كه مى‏گويد كه چرا از ملى مى‏ترسيد شماها؟ من به آن آقا مى‏گويم، شما چرا از اسلامى مى‏ترسيد؟! ...ما مى‏خواهيم ببينيم خواست اين 35 ميليون جمعيت چى است. ما ديديم كه خواست اين 35 ميليون جمعيت اين بود كه ما اسلام را مى‏خواهيم. در تمام صحبتها از اول تا آخر اين نبود كه ما ملى گرا هستيم. ملى گرايى برخلاف اسلام است. ... ملى گرايى برخلاف دستور خداست و برخلاف قرآن مجيد است.
    صحيفه امام، ج‏12، ص: 335

    امام خميني: صدور آن وقتى است كه اسلام، حقايق اسلام، اخلاق اسلامى، اخلاق انسانى در اينجاها رشد پيدا بكند. و شما موظف به اين معنا هستيد، و بايد اين كار را انجام بدهيد كه هم در عمل و هم در نوشته‏هايى كه در آنجا منتشر مى‏كنيد، بايد بكنيد و مجله داشته باشيد و آن مجله يك مجله‏اى باشد كه هم در عكسهايى كه در آن هست، و هم در مسائلى كه در آنجا طرح مى‏شود همه‏اش موافق باشد با جمهورى اسلامى تا به واسطه تبليغات، اسلام نفوذ كند ...عمده مسئله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان كه ما مى‏خواهيم جمهوريمان اسلامى باشد. بايد همان طورى كه با زبان مى‏گوييم، قلب ما معتقد شده باشد به اينكه ما مى‏خواهيم اسلام باشد. «ما مى‏خواهيم اسلام باشد» ديگر با تمام اعوجاجات بايد مبارزه بكند .... خداوند همه شما را- ان شاء اللَّه- حفظ كند و همه شما و ما را موفق كند به اينكه دنبال اين باشيم كه اسلام را در همه جا تقويت كنيم. و از مروّجين اسلام باشيم.
    صحيفه امام، ج‏13، ص: 491