ديپلماسي ايراني: خيزشهاي عمومي در خاورميانه پرسشهاي بسياري را پيش روي باراک اوباما قرار داده است. مردي که با شعار تغيير و مصالحه روي کار آمد در نخستين دور حضور در کاخ سفيد با پرونده قطوري به نام انقلابها در جهان اسلام روبه رو است و همزمان ميراث دار پرونده هسته اي ايران هم است. مارک لينچ از کارشناسان مسائل خاورميانه در مقاله اي مفصل راهکارهاي پيش روي باراک اوباما براي مهار برنامه هسته اي ايران را يادآور ميشود. سايت مرکز امنيت ملي ايالات متحده با خلاصه نويسي اين متن مفصل محورهاي پيشنهادي مارک لينچ را به اوباما يادآور ميشود.
خيزشهاي عمومي در خاورميانه بي شک بر استراتژي باراک اوباما در قبال ايران تاثير گذار خواهد بود. اکنون جدي ترين اين بحثها اين است که آيا اين انقلابها به نفع ايران تمام شد يا به ضرر اين کشور؟ ايران پس از تجربه اين انقلابها قدرتمندتر شد يا در حال تجربه ضعف است؟ نقش تهران در وقوع اين انقلابها چگونه توجيه ميشود؟ کشورهاي جديدي که از خاکستر اين انقلابها سر بيرون ميآورند تا چه اندازه به ايران نزديک هستند؟ و البته سوال کليدي تر اين است که آيا ايران هم روزي خيزشي اينچنيني را تجربه خواهد کرد؟ پاسخ تمام اين پرسشها درهاله اي از ابهام قرار دارد و تنها يک امر مشخص و واضح وجود دارد: پايههاي استراتژي اوباما در قبال ايران در حال لرزش است. براي محکم کردن اين پايهها استراتژيهاي زير به باراک اوباما پيشنهاد ميشود:
· درآميختن آمريکا با افکار عمومي جهان عرب: دولت بايد استراتژي را در خاورميانه دنبال کند که افکار عمومي اين کشورها با واشنگتن همراه شود. ايالات متحده بايد اتحاد با مردم جهان عرب را در راس امور کاري خود قرار دهد. بايد به اين افکار عمومي متهعد باشد و البته اين تعهد را به نمايش بگذارد.
· تمرکز بر حقوق بشر و آزاديهاي جهاني : دولتمردان آمريکايي بايد همانگونه که از حقوق بشر و آزادي بيان در ديگر کشورها حمايت ميکنند در تهران هم اين رويه را سرمقش خود قرار دهند. واشنگتن بايد با اهرم حقوق بشر به تهران نزديک شود.
· بزرگ جلوه دادن ضعفهاي ايران:دولت در واشنگتن بايد کمپيني راه بيندازد براي بزرگ جلوه دادن ضعفهاي ايران و اين جنگ تبليغاتي که تهران نميتواند از انقلابهاي جاري در خاورميانه سودي را عايد خود کند. آمريکا بايد در ايران جنگ نرم را تمام عيار آغاز کند. امريکا نبايد با حرکتهاي نسنجيده خود نقل و انتقالها در منطقه را به سمت ايران دوستي پيش ببرد.
· توسل به ديپلماسي براي ساختن آينده: به نظر نميرسد که مذاکره در کوتاه مدت راه مناسبي براي حل پرونده هسته اي ايران باشد و البته فرصتي هم براي ارائه طرحهاي جديد وجود ندارد. با اين همه دولت بايد همچنان به ديپلماسي البته در سطح پايين بسنده کرده و البته در اين مسير زيرکانه به اعتمادسازي هم بپردازد. در شرايطي که وضعيت تغيير کند، امريکا بايد براي دوستي با ايران دستاوردي در چنته داشته باشد.
· پرهيز از جنگ : دولت بايد هوش و حواس خود را جمع کرده تا در دام جنگ ناگهاني و ناخواسته با ايران نيفتد. نبايد جنگي را بر مبناي اشتباهات و حس و گمانها آغاز کرد. نبايد نسخه اي را که براي ليبي پيچيده شد براي تهران هم تجويز کرد.دولت اوباما بايد همچنان در برابر شعار حمله به ايران مقاومت کند.