آيا در غرب عدالت وجود دارد؟

کشورهاي غربي با نگاه مادي‌گرايانه‌ي خود سطح نازلي از عدالت را مورد توجه قرار داده‌اند اما با طراحي‌هاي دقيق، اين سطح نازل را در زندگي اقتصادي و اجتماعي جوامع خود عملياتي نموده‌اند. اين مسأله از جهات مختلف براي ما عبرت آموز و برانگيزاننده تلقي مي‌گردد:

کشورهاي غربي به صورت تجربي به اين نتيجه رسيده‏ اند که اگر بخواهند توسعه پيدا کنند، چاره‏اي جز عملکرد عادلانه ندارند. بنابراين عدالت را نه به عنوان يک ارزش مطلق بلکه به عنوان ابزاري براي دست‏يابي به اهداف خود مورد توجه قرار مي‏دهند. دکتر محمد جليلي در يک مقاله که در سايت «برهان» منتشر شده است ، به علل اين چالش پرداخته است.

رهبر معظم انقلاب اسلامي در نشس تانديشه‌هاي راهبردي فرمودند: « .... نظام اسلامي به دنبال اجراي حداکثر عدالت و تحقق کامل عدالت بهمفهوم يک ارزش مطلق و همگاني است...»

با اين تعريف، عدالت از ديدگاه اسلام يک ارزش مطلق است؛ به اين معنا که تحقق عدالت في‌نفسه ارزش محسوب مي‌شود. دست‌يابي به عدالت هدف است نه وسيله‌اي براي اهداف ديگر، از اين رو است که عدالت جزو «اصول دين» بوده و در چارچوب اصول خدشه ناپذير مطرح مي‌شود. در مکاتب غربي و مادي‌گرايانه، عدالت به عنوان يک وسيله براي دست‌يابي به اهداف ديگر در نظر گرفته مي‌شود. شواهد بسيار زيادي در نظام‌هاي اقتصادي کشورهاي غربي وجود دارد که نشان دهنده‌ي تلاش گسترده‌ي آنان براي عملکرد عادلانه است. توجه به تأمين مالي فراگير يکي از اين نمونه‌ها است.