la politique |
سیاست ایالات متحده در برابر برنامه هسته ای ایران
U.S. Policy Toward Iran"s Nuclear Program
در آوریل 2009، موسسه آمریکن انترپرایز تحت هدایت فردریک کیگان، سایتی برای پیگیری مسئله ایران به نام "ایران تراکر " راهاندازی کرد. این پروژه به منظور پخش و انتشار اخبار و اطلاعات مربوط به ایران و نوعا با رویکرد هشداردهندهای که مطلوب نظر جناح تندروها (بازها) بود، ایجاد شد. موسسه آمریکن انترپرایز به منظور بزرگنمایی این اقدام خود در راهاندازی سایت ایران تراکر، کنفرانسی درباره سیاستگذاری در امور ایران برگزار کرد که در آن سناتور "جوزف لیبرمان " و همچنین چهرههایی مانند رابین، کیگان و همچنین "کنث پولاک " از موسسه بروکینز شرکت داشتند. این کنفرانس یکی از 5 اقدامی از این دست بود که موسسه آمریکن انترپرایز از انتخابات ماه نوامبر 2008 ریاست جمهوری آمریکا تا انتخابات ریاست جمهوری ایران در ژوئن 2009، انجام دادمقاله ای که پیش رو دارید از این سایت انتخاب شده است که به برنامه ی ایالت متحده در برابر موضوع هسته ای ایران پرداخته است لطفا با کلیک بر روی آدرس اینترنتی ذیل اصل مقاله را به زبان انگلیسی مطالعه فرموده وبا این سایت بیشتر آشنا شوید
http://www.irantracker.org/us-policy/us-policy-toward-irans-nuclear-program
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در یکشنبه 88 شهریور 15 ساعت ساعت 10:24 صبح
اکثریت جمعیت کشور یمن را اهل تسنن شافعی تشکیل میدهند. در درجة بعد،نوبت به شیعیان زیدی میرسد که حدود 25 درصد از جمعیت کل یمن را تشکیل میدهند. شیعیان اسماعیلی و در نهایت، شیعیان دوازده امامی نیز در رتبههای بعدی قرار دارند. بنابراین، شیعیان دوازده امامی در این کشور، از اقلیتهای آن کشور به شمار میروند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد اندکی از شیعیان دوازده امامی در یمن یافت میشدند و بسیار پراکنده بودند، لیکن پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جهشی در این زمینه ایجاد شد و اینان برای خود تشکیلاتی را فراهم کردند. اکثر شیعیان دوازده امامی در یمن، رهیافتگانی هستند که قبلاً مذهب دیگری داشتهاند. تعداد این رهیافتگان روز به روز در حال گسترش است، به طوری که در بسیاری از خانوادههای آنجا حداقل یک رهیافته وجود دارد. به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت شیعیان در یمن دگرگون شد؛ به عنوان نمونه، تا قبل از این واقعة تاریخی، حتی هیچ حسینیهای برای شیعیان در یمن وجود نداشت. اما پس از این واقعه، چندین حسینیه در مناطق مختلف یمن ساخته شد و شیعیان، مساجد و اماکن مخصوص خود را گسترش دادند. علیرغم گسترش روزافزون شیعیان دوازده امامی در یمن، آمار دقیقی از آنان وجود ندارد؛ چرا که این پدیده در یمن، پدیدة جدیدی است و به دست آوردن آمار دقیق آنها مشکل است. اما براساس آمارگیری غیر رسمی که از سوی برخی از شیعیان صورت گرفته است، شیعیان دوازده امامی هم اینک، بیش از نیم درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. البته این کمی جمعیت چندان حائز اهمیت نیست، چرا که کسانی که به سمت مذهب اهل بت (ع) گرایش پیدا کردهاند، از نظر کیفی، معمولاً از نخبگان این کشور هستند. اساتید دانشگاه، پزشکان و شخصیتهای مؤثر بحرین، از جملة رهیافتگان هستند و این کیفیت بالا، جبران کمیت را کرده است. اینان میتوانند تأثیر فراوان در جهت ترویج تشیع داشته باشند. به عنوان نمونه، به دست یکی از این نخبگان، 2000 نفر شیعه شدند. بنابراین، با اینکه آمار دقیقی از جمعیت شیعیان دوازده امامی در این این کشور وجود ندارد، اما امید زیادی وجود دارد که با معرفی مکتب تشیع، افرد بیشتری به سمت آن گرایش پیدا کنند. هم اینک میان شیعیان دوازده امامی و شیعیان زیدی هماهنگی و وحدت خاصی به وجود آمده است، زیرا دو خطر مشترک این دو گروه را تهدید میکند؛ اولین خطر از سوی وهابیت است که آنان را تهدید میکند و خطر مشترک دیگر، خطری است که از سوی استکبار جهانی، به رهبری آمریکا، متوجه آنان شده است. این تهدید منجر به نزدیکی این دو گروه شده است، به طوری که شیعیان دوازده امامی و شیعیان زیدی در مساجد و مجالس یکدیگر حضور مییابند. این هماهنگی تا آنجا پیش رفته که به عنوان نمونه، یک روزنامه متعلق به شیعیان دوازده امامی از زیدیها پشتیبانی میکند و یک روزنامة متعلق به شیعیان زیدی، به شبهاتی پاسخ میدهد که در مورد شیعیان دوازده امامی مطرح میشود. هماینک تشکلی به نام «سازمان وحدت شیعیان جزیره» در یمن فعالیت میکند که شیعیان زیدی و دوازده امامی را پوشش میدهد. یکی از تهدیدهای جدی متوجه شیعیان یمن این است که دولت این کشور، دولتی وابسته به آمرکیاست و سعی میکند تا بین دستههای مختلف شیعیان و نیز بین شیعیان و اهل سنت شافعی تفرقه ایجاد کند. اینان تلاش میکنند تا شیعیان دوازده ام امی را خطری برای سایر مذاهب معرفی کنند. دولت یمن در مناطق شافعی نشین، کتابهای ضد شافعی پخش میکند و ادعا میکند که این کتاب توسط شیعیان زیدی نوشته شده است و در مناطق زیدیها کتب ضد آنان پخش میکند و ادعا میکند که شافعیها این کتابها را نوشتهاند. ولی بحمدالله مسلمانان به این نقشه پی بردهاند و لذا تا به حال نقشة آنان، نقش بر آب شده است. آینده در یمن از آن شیعیان خواهد بود و حتی یکی از نویسندگان معروف متعصب ضد شیعه در یمن پیشبینی کرده است که اگر وضعیت گرایش به تشیع در یمن به همین شکل ادامه یابد، تا 20 سال دیگر، در این کشور نیز وضعیتی همانند ا یران پیش خواهد آمد و شیعیان در اکثریت قرار خواهند گرفت. شیعیان یمن، یاد اهل بیت (ع) را همچنان زنده نگه داشتهاند و در مجالس مختلف خود و نیز در نشریات خود، از اهل بیت (ع) یاد میکنند. این فرهنگ شیعی در یمن پا برجا مانده است و وهابیت تلاش میکند تا با این امر مبارزه کند. از این رو، جا دارد در این موقعیت حساس، علما و مراجع از شیعیان یمن حمایت کنند تا از نظر فکری شیعیان رهیافته در آنجا اشباع گردند، در این صورت، آینده از آن شیعیان خواهد بود، ولی اگر دست روی دست گذاشته، شیعیان را به حال خود رها کنند، وضعیت برعکس خواهد شد و جمعیت فعلی آنان نیز رو به کاهش خواهد نهاد. از شیعیان ایران، به ویژه مسئولین آن، انتظار میرود تا تلاش کنند تشیع را به خوبی به آنان که دسترسی به حقایق ندارند، معرفی کنند. هماینک میتوان با چاپ و نشر کتبی که مورد رغبت شیعیان دوازده امامی،اسماعیلی و زیدی است، به این فرهنگ کمک کرد. باید با نشر کتبی همچون نهجالبلاغه، از این فرهنگ مشترک حراست نمود. وهابیت در تلاش است تا این کتب را نابود کند یا از ترویج آن در میان شیعیان یمن جلوگیری کند. وهابیت به طرق مختلف تلاش میکند تا این فرهنگ مشترک را نابود سازد؛ از این رو، کتاب «نقش یمنیها در احیای مذهب اهل تسنن»، در 30 جلد در یمن چاپ و توزیع کردند ولی کتابی تحت عنوان «نقش قبایل یمنی در خدمت اهل بیت (ع)» توسط شیعیان به چاپ رسید که اگر به زبان عربی ترجمه شود و در یمن توزیع گردد، میتواند توطئة وهابیون را خنثی کند. هماینک دولت یمن و وهابیون همسو هستند و تلاش میکنند تا با نابودی آثاری مربوط به تشیع و نیز چاپ کتبی بر علیه تشیع، از ترویج این فرهنگ جلوگیری کنند و تنها راه مقابله با این ترفند، چاپ و نشر کتبی است که معارف شیعی را ترویج کند. از همین راه بوده است که بسیاری از جمعیت یمن، به سمت تشیع گرایش پیدا کردهاند. |
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در پنج شنبه 88 شهریور 12 ساعت ساعت 10:8 صبح
![]() |
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در دوشنبه 88 شهریور 9 ساعت ساعت 8:39 صبح
معرفی فصلنامه بینالمللی روابط خارجی | |
در راستای فعالیتهای پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک فصلنامه بینالمللی روابط خارجی با مدیر مسئولی دکتر حسن روحانی و سردبیری دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی در بهار 1388 منتشر شده است. پژوهشکده تحقیقات استراتژیک صاحب امتیاز این فصلنامه است. در شماره اول این مقالات به چاپ رسیده است:
|
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در شنبه 88 شهریور 7 ساعت ساعت 3:46 عصر
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در جمعه 88 شهریور 6 ساعت ساعت 11:13 صبح
شاید سخنرانى قدرتمند میشل عون حاکى از آن بود که نتایج انتخابات پارلمانى را پشت سر گذاشته و توانسته از شوک نتایج غیر منتظره آن بیدار شده و از نظر وى نتایج انتخابات در این مرحله خنثى شده است. به خصوص بعد از اینکه ولید جنبلاط تغییر موضع داده و باعث شد که بعد از پیروزى 14 مارس در این انتخابات اکنون شاهد یک توازن قوا بین گروه 14 مارس و 8 مارس باشیم؛ زیرا هیچ کدام از این دو گروه به تنهایى 65 نماینده در پارلمان ندارند، چرا که نمایندگان فراکسیون «دیدار دموکراتیک» وابسته به ولید جنبلاط را باید یک گروه میانه بدانیم. در توافق سابق قرار بود وزرا به صورت سهمیههاى 15-10-5 وزیر تقسیم شود، ولى اکنون بعد از جداى ولید جنبلاط قرار است سهمیهها به صورت 12 وزیر براى اکثریت سابق و 3 وزیر براى ولید جبنلاط و 10 وزیر براى اپوزیسیون و 5 وزیر براى رییسجمهور اختصاص یابد
به گزارش تحلیلی روزنامه السفیر مدتى طول کشید تا گروههاى متخاصم لبنانى به توافق رسیدند که کابینه را به سهمیههاى قابل قبولى بین هم تقسیم کنند که به ناگاه شاهد تغییر موضعی از جنبلاط بودیم که تمام زحمات گذشته را بر باد داد و تغییرى در توازن قوا بوجود آورد که به نظر مىسد مسیر تشکیل کابینه را وارد تونل تاریکى نموده است.
البته از طرف دیگر باید اذعان نمود که این تونل در حقیقت از قبل وجود داشته؛ ولى هیچکس حاضر به اعتراف به آن نبوده است. بعد از مرور 50 روز از تعیین نخستوزیر، همواره تشکیل کابینه در مسیر خود با موانع و گرههاى مختلفى رو در رو شده است؛ ولى در نهایت همه این موانع و گرهها به اسم میشل عون خاتمه یافت، در حالى که موانع و گره اصلى تشکیل کابینه در اصل ولید جنبلاط است.
مدتهاست که گروههاى 14 مارس روى این موضوع مانور مىدهند که میشل عون گره و مانع اصلى تشکیل کابینه است. کنفرانس خبرى اخیر وى در واقع براى پایان دادن به این مانورها بود تا به اطراف رقیب خود بفهماند که گذر به مرحله جدید به مسیری طولانى نیاز دارد و شکاف موجود بین حریرى و عون، از آن نوع شکافهایى نیست که با یک دعوت به ناهار بتوان آن را حل کرد. دعوتى که بعد از گذشت هشت هفته از آغاز تشکیل حکومت صورت مىگیرد. از طرف دیگر بر کسى پوشیده نیست که مسئله تشکیل کابینه در لبنان، مسئله داخلى نبوده و براى تشکیل چنین کابینهای به توافق منطقهاى نیاز هست. همه مىدانند که جبران باسیل نامى نیست که بتواند تشکیل کابینه را متوقف سازد و در واقع طرح موضوع جبران باسیل (داماد میشل عون) به عنوان گره تشکیل کابینه، بهانهاى بیش نبوده و موانع را باید در خارج از لبنان جستجو کرد. در صورت موافقت عربستان و سوریه بر تشکیل کابینه به نظر نمىرسد که هیچ مانعى بتواند سد راه تشکیل کابینه به نخست وزیرى سعد حریرى شود. ژنرال میشل عون توانست در این کنفرانس خبرى، پاتک مناسبى را علیه تمامى محورهاى هجومى 14 مارس انجام دهد.
حریرى در این راستا براى پیچیدهتر نشدن اوضاع از پاسخ مستقیم به عون خوددارى کرد و تنها به بیانیه ای کاملا موزون و مستدل و با استناد به نقش نخستوزیر مطابق قانون اساسى اکتفا کرد؛ ولى این امر بدان معنى نیست که راه آشتى و دعوت به ناهار بسته شده باشد و امکان تشکیل کابینه در زمانى قبل از ماه رمضان ممکن نیست.
شاید سخنرانى قدرتمند میشل عون حاکى از آن بود که نتایج انتخابات پارلمانى را پشت سر گذاشته و توانسته از شوک نتایج غیر منتظره آن بیدار شده و از نظر وى نتایج انتخابات در این مرحله خنثى شده است. به خصوص بعد از اینکه ولید جنبلاط تغییر موضع داده و باعث شد که بعد از پیروزى 14 مارس در این انتخابات اکنون شاهد یک توازن قوا بین گروه 14 مارس و 8 مارس باشیم؛ زیرا هیچ کدام از این دو گروه به تنهایى 65 نماینده در پارلمان ندارند، چرا که نمایندگان فراکسیون «دیدار دموکراتیک» وابسته به ولید جنبلاط را باید یک گروه میانه بدانیم.
در توافق سابق قرار بود وزرا به صورت سهمیههاى 15-10-5 وزیر تقسیم شود، ولى اکنون بعد از جداى ولید جنبلاط قرار است سهمیهها به صورت 12 وزیر براى اکثریت سابق و 3 وزیر براى ولید جبنلاط و 10 وزیر براى اپوزیسیون و 5 وزیر براى رییسجمهور اختصاص یابد.
در تجزیه و تحلیل بحران کنونى مىتوانیم به این نتیجه برسیم که اساس مشکل از آنجا نشأت مىگیرد که هنوز سعد حریرى که براى تشکیل کابینه جدید معرفى شده، با میشل عون با این عنوان که رییس اکثریت پارلمانى است، برخورد مىکند. رییس اکثریتى که هر کسى را بخواهد انتخاب مىکند و هر شرطى را مىتواند بر رقباى خود تحمیل کند و در این برخورد خود هنوز به نتایج انتخابات اعتماد کرده و سعى مىکند سخنرانى سرنوشتساز ولید جنبلاط در 2 اگوست را به فراموشى بسپارد. در این راستا وضعیت عون نیز به نحوى است که نمىتواند از این مواضع و اتهامات فرار کند.
به عبارتى دیگر اکنون تمام اتهامات متوجه عون است که با تعیین شرط و شروطى مانع تشکیل کابینه شده است، ولى براى کسانى که حق عون مىدانند که به عنوان فراکسیون مسیحى مستقل شرط و شروطى به نفع مسیحیان طرفدار خود تعیین کند، او را مانع ندانسته بلکه مانع کسى است که از پذیرش شرط و شروط به حق عون خوددارى مىکند. به خصوص کسانى که فکر مىکنند هنوز اکثریت پارلمانى را در اختیار دارند.
عون در تعیین شرط و شروط خود به تحلیلى استناد مىکند که بعد از تغییر و تحولاتى که صحنه لبنان در این مدت اخیر شاهد آن بوده، موقعیتش در صحنه سیاسى بهتر شده و مىتواند در خواستهاى خود را تعدیل نماید. به این جهت کنفرانس خبرى میشل عون به هیچ وجه به معنى بالا بردن سقف چانهزنى نبوده و یک مانور تاکتیکى به حساب نمىآید؛ بلکه وى در سهمیه وزارتى خود علاوه بر عدم پذیرش مانع تراشىهاى اکثریت سابق در وزیر شدن جبران باسیل، خواهان وزارتخانه مخابرات و وزارتخانه مهم کشور است و به هیچ وجه تصمیم ندارد بر سر یکى از این وزارتخانهها به نفع دیگرى چانهزنى کند؛ مگر اینکه یک راه حل میانجىگرانهاى مطرح شود که هم خواستههاى میشل عون را برآورده کند و هم امکانات نخستوزیر پیشنهادى را در نظر داشته باشد.
قبل از این کنفرانس خبرى میشل عون، وى شنید که نزدیکان حریرى مواضع وى را به دو نحو تجزیه و تحلیل کردهاند. اینکه با وزیر شدن جبران باسیل مخالفت کرده و سپس بعد از مدتى در ازاى ندادن سایر وزارتخانهها، وى را راضى به سکوت نمایند و در مقابل برخى نیز به حریرى گفته بودند که عون را مىتوان با وزارتخانه مخابرات راضى کرد، بدون اینکه جبران باسیل ارزش تعیین کنندهاى براى عون داشته باشد و مطرح شدن نام وى براى عون تنها به عنوانی براى افزایش توان چانه زنىهاست. بدین جهت عون تصمیم گرفت خواستههاى خود در مورد وزیر شدن جبران باسیل و در اختیار گرفتن وزارتخانه مخابرات و یک وزارتخانه اساسى دیگر را علنى نماید و همین موضوع را نیز در کنفرانس خبرى اعلام کرد تا زمینه هر مانور و دروغپردازى را از رقباى سیاسى خود بردارد.
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در پنج شنبه 88 شهریور 5 ساعت ساعت 9:54 صبح
/گزارش - نیویورک تایمز/ |
مطمئنا برخی مقایسههای تاریخی بیش از حد سادهانگارانه و به طرز مهلکی ناقص و معیوب هستند، زیرا هر رییس جمهوری در راه و روش خود متمایز است؛ اما الگویی که در آن یک رییس جمهور میخواهد آمریکا را در داخل اصلاح کند و یک جنگ رو به شکست را در خارج پیش ببرد، چیزی است که دولت اوباما را در تلاش برای نجات افغانستان و تصویب یک برنامه داخلی آزار میدهد." به گزارش تحلیلی روزنامهی نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان "آیا افغانستان، ویتنام اوباما خواهد شد؟" ضمن انتشار مطلب فوق آورده است: باراک اوباما در تابستان نامطلوب امسال و در شرایطی که روزهای هیجانانگیز آغازین راه را برای مبارزهی طاقتفرسا برای اهداف فریبنده باز کرده است، به آیندهای نامشخص نه تنها برای برنامه قانونگذاریاش بلکه برای جنگ در افغانستان مینگرد. این روزنامه نوشته است: انتخابات روز پنجشنبه در افغانستان درست در زمانی که مناظره بر سر خدمات درمانی در واشنگتن بالا گرفته برگزار شد و باعث شد که دوران پرزیدنت جانسون که به طور همزمان برای ساخت یک جامعه بزرگ در آمریکا و جنگ در ویتنام تلاش میکرد، در ذهن تداعی شود. دیوید مک کندی مورخ دانشگاه استنفورد، میگوید " این مقایسه لیندون جانسون، شرایط را بسیار عمیق نشان میدهد. اوباما باید از این که افغانستان روی ریاست جمهوریاش سایه بیاندازد جلوگیری کند، زیرا ویتنام روی ریاست جمهوری آقای جانسون تاثیر گذاشت. او لازم است که نگران نتیجه این تداخل و سیاست باشد و این که چطور میتواند به هر کار دیگرش لطمه بزند".
نیویورک تایمز در بخش دیگری از این گزارش نوشته است: اوباما اخیرا در یک ضیافت شام غیر رسمی گفت که افغانستان هنوز میتواند ریاست جمهوری وی را از مسیر خود منحرف کند. اگر چه کندی نیز گفت نمیتواند دربارهی این صحبت غیر رسمی اظهار نظر کند، ولی دیگران حاضر در ضیافت شام گفتند که اوباما باید به خطری شبیه به آن چه که لیندون باینس جانسون را تهدید میکرد، اذعان دارد. یکی از این افراد که خواست نامش فاش نشود، گفت: او (اوباما) گفت که یک مشکل دارد. این چیزی نیست که او بتواند به آن پشت کند و از آن بگریزد. اما این مسالهای است که او میداند میتواند خطری برای دولتش باشد.
در ادامه این گزارش میخوانیم: رابرت کارو، شخص دیگری که در ضیافت شام حضور داشت، بدون نقل قول از آنچه که اوباما گفت، اظهار داشت "مشخص است که اوباما این سابقه را میداند. هر رییس جمهوری که از تاریخ میداند باید از آنچه که در جنگ دیگر برای منحرف کردن برنامههای داخلی بزرگ رخ داد آگاه باشد و به نظر میرسد که پرزیدنت اوباما فهم عمیقی از تاریخ دارد". البته افغانستان دقیقا مثل ویتنام نیست. آمریکا در آن زمان در بیشترین حالت 500 هزار سرباز در ویتنام داشت، در حالی که اکنون حدود 68 هزار سرباز برای افغانستان در نظر گرفته شده و اکثر آنهایی که در دهه 1960 میجنگیدند، مشمول خدمت بودند ولی اکنون سربازان داوطلب هستند. بنابراین جنگ ویتنام در آن زمان عمیقتر به جامعه آمریکا نفوذ کرد؛ اما به نظر میرسد سیاستهای این دو مقایسههایی را برمیانگیزد.
نیویورک تایمز میافزاید: به عقیده پرزیدنت جانسون، وی چارهای نداشت جز این که در ویتنام برای کنترل کمونیسم بجنگد و اوباما نیز هفته گذشته در جمع کهنه سربازان جنگهای خارجی، افغانستان را خاکریز تروریسم بینالمللی معرفی کرد و گفت "افغانستان یک جنگ انتخابی نیست بلکه یک جنگ ضروری است. آنهایی که در 11 سپتامبر به آمریکا حمله کردند، در حال طرح ریزی انجام مجدد این حملات هستند. اگر طالبان کنترل نشود یک پناهگاه بزرگتر برای القاعده برای طرحریزی کشتار آمریکاییهای بیشتر است".
این روزنامه ادامه میدهد: اما در حالی که زمانی بسیاری از آمریکاییها این نظر را داشتند، نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که این نظر پس از حدود هشت سال جنگ در حال فراموش شدن است. نتایج نظرسنجی روزنامه نیویورک تایمز و شبکه CBS نشان داد که تعداد آمریکاییهایی که معتقدند جنگ افغانستان ارزش نبرد را دارد، به زیر 50 درصد رسیده است و 75 درصد آمریکاییها فکر میکنند که اوضاع در افغانستان برای افغانستان بد پیش میرود که در مقابل تنها 33 درصد فکر میکنند شرایط خوب است. همچنین ناامیدی در سطح کشور به طور روز افزون در واشنگتن نمود پیدا میکند؛ جایی که لیبرالهای کنگره در حال صحبت علنیتر علیه جنگ افغانستان هستند و روزنامهها پر از ستونهای بیشتر است که دخالت آمریکا در افغانستان را زیر سوال میبرند. تیتر روی جلد این شماره نشریه اکونومیست این بود "افغانستان: تهدید روز افزون شکست".
در بخش دیگری از این گزارش میخوانیم: ریچارد ان هاس، مقام سابق دولت بوش که به منتقد وی مبدل شد، هفته گذشته در نیویورک تایمز نوشت که آنچه وی روزی جنگ ضروری میدانست، به یک جنگ اختیاری بدل شده است. اگر چه وی هنوز از این امر حمایت میکند ولی اکنون گزینههای جایگزین برای حضور نظامی گسترده در آن جا وجود دارد که نظیر حملات هواپیماهای بدون سرنشین علیه مظنونین تروریستی، کمکهای بیشتر به توسعه و ارتقاء آموزش سربازان و پلیس افغانستان است.
نیویورک تایمز در ادامه با اشاره به استراتژی جدید اوباما در افغانستان نوشته است: باراک اوباما یک استراتژی جدید برای متحول کردن افغانستان ارائه کرد و 21 هزار سرباز بیشتر به افغانستان اعزام و یک فرمانده جدید برای آنها منصوب کرد و متعهد شد که به ساخت و سازهای غیرنظامی بیشتر کمک کند، از غیرنظامیان حفاظت بیشتری به عمل آورد و نیروهای امنیتی افغان را تقویت کند. این یک استراتژی است که افرادی که در مورد افغانستان مطالعه میکنند معتقدند میتواند باعث تغییر شد؛ اما حتی آنهایی که با این استراتژی موافق هستند، نگرانند که زمان در داخل آمریکا رو به اتمام است به ویژه که این استراتژی سریعا نتیجه ندهد. تصور موفقیت در افغانستان آنقدر سخت شده که ریچارد هالبروک، نماینده ویژه اوباما در افغانستان این ماه در توصیف موفقیت گفت "ما آن را زمانی خواهیم فهمید که آن را ببینیم". عواقب شکست در افغانستان فراتر از خود این کشور خواهد بود. در کنار افغانستان، پاکستان ناآرام قرار دارد که به سلاح هستهیی مسلح است و هم اکنون با عناصر ضد آمریکایی افراطی درگیر است.
نیویورک تایمز میافزاید: رونالد نیومن سفیر سابق آمریکا در افغانستان و رییس کنونی آکادمی آمریکایی دیپلماسی، گفته است "ممکن است با نبود حمایت عمومی مواجه شویم. خطر فوری این است که ما برای آمریکاییها توضیح نمیدهیم که برای رخ دادن امور چقدر زمان لازم است. من شخصا با این سوال مواجه شدم که آیا این استراتژی جدید شرایط را متحول میکند؟ آیا افزایش نیروها کارآمد است؟". صرف نظر از این که چقدر زمان باقی مانده دیگران چندان به ایجاد تغییر با این استراتژی جدید مطمئن نیستند.
در بخش پایانی گزارش نیویورک تایمز آمده است: مهم نیست که نهایتا چه کسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اعلام میشود، زیرا دولت افغانستان آن چنان گرفتار فساد مالی و ناکارآمدی است که در میان مردم افغانستان مشروعیت اندکی دارد. درست همان مشکلی که آمریکا با دولت متوالی ویتنام جنوبی داشت. سرهنگ داگلاس الیوانت، افسر بازنشسته ارتش که به عنوان پرسنل شورای امنیت ملی در مورد عراق ابتدا برای جورج بوش و سپس برای اوباما کار کرد، گفت "کار در افغانستان بسیار دشوارتر خواهد بود. این کشور هیچ یک از زیر ساختها و منابع آموزشی و طبیعی عراق را ندارد و رهبری سیاسی آن نیز همانند عراق در اهداف با رهبری آمریکا متحد نیست. ما در جایی هستیم که گزینههای خوبی در اختیار نداریم و این چیزی است که همه با آن مشکل دارند. افغانستان یک پروژه 10 ساله است که من مطمئنم ما سرمایه سیاسی و مالی برای انجام آن را در اختیار نداریم. همچنین هزینهی خروج از افغانستان نیز به همان میزان بالا است".
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در دوشنبه 88 شهریور 2 ساعت ساعت 5:28 عصر
«در ابتدا لازم است از طرف شما حاضران در این مراسم به روح پاک و مطهر شهدای مقاومت و ارتش لبنان و شهروندان عزیز لبنانی، فلسطینی و سوری که در جنگ تابستان 2006 به شهادت رسیدند درود بفرستم. به مجروحان که هنوز نیز از زخمهای خود رنج میکشند و همچنین کسانی که منازل خود را از دست داده یا آواره شدند و همچنین کسانی که به مهاجران پناه دادند و همچنین حامیان مقاومت در تمام دنیا درود بفرستم.
خواهران و برادران
از پایان تجاوز اسراییل در چنین روزی و سپس حرکت غافلگیرانه مردم ما که بلافاصله به روستاهای خود بازگشتند، در مورد جنگ و پشت پرده و طرحها و پیامدهای آن سخنان زیادی گفته شد. طبیعی است که چنین سخنانی خاتمه نیابد و ما هنوز در برابر سخنان نگفته بسیاری باشیم چرا که شاهد حماسه و معجزهای واقعی بودیم که توسط لبنان و ملت آن صورت گرفته و این معجزه و حماسه باید از تمامی ابعاد استراتژیک و نظامی و سیاسی آن مورد بررسی قرار گیرد.
از جمله اموری که باید بررسی شود، اینکه اگر مقاومت شکست میخورد، در منطقه چه رخ میداد؟ امروز در برابر این حماسه که توسط لبنان، ملت، مقاومت، دولت و ارتش آن صورت گرفت قرار داریم.
من در سخنان خود در مورد شرایط کنونی و تهدیدات اسراییل و مرحله آینده سخن خواهم گفت و قصد ارائه تحلیل سیاسی ندارم؛ بلکه باید متوجه مسئولیتها و موضعگیریهای خود باشیم.
از ویژگیهای مقاومت در عصر حاضر این است که موضوعات را به صورت شفاف گفته و سپس مسئولیتها را به شکل عام تقسیم میکند تا به نتیجه برسد. پیش از این که وارد موضوع اصلی شوم؛ قصد دارم متن کوچکی را برای شما قرائت کنم که مربوط به بنیامین نتانیاهو است که پس از جنگ تابستان 2006 آن را بر زبان آورد.
نتانیاهو با مقایسه جنگ سال 67 و سال 2006 گفت: «این دو جنگ باعث استمرار دولتی به نام اسراییل شد و سپس توافقنامههایی به دست آمد. بعد از جنگ 67 ما از دولتی که در مورد آن علامت سوال وجود داشت به دولتی شکستناپذیر تبدیل شدیم. از طریق جنگ 67 و 73 موفق شدیم تا در ذهن بخشی از اعراب این موضوع را ثبت کنیم که اسراییل شکستپذیر نیست و بدین ترتیب کشورهای عربی اندک اندک مجبور میشوند اسراییل را قبول کرده و با آن صلح کنند و سپس توافقنامههای صلح با برخی کشورها امضا شد. این در حالی است که پس از عقبنشینی از لبنان در سال 2000 و سپس عقبنشینی از نوار غزه و بعد از آن جنگ سال 2006، روند امور تغییر کرد. اکنون واضح و روشن است که اسراییل دیگر دولتی شکستناپذیر نیست و علامت سوالهایی در مورد بقای دولت اسراییل نزد دوست و دشمن ایجاد شد». ادامـــه ی مـطــلــب
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در شنبه 88 مرداد 24 ساعت ساعت 9:49 صبح
جنگ روانی اسراییل علیه ایران وحزب الله
این مقاله را به زبان های انگلیسی وفرانسوی مطالعه فرمایید
Israel Wages War of Nerves against Iran and Hezbollah”
"Israël", la guerre des nerfs contre l"Iran et le Hezbollah
“This week"s reports by The Times of London give the impression that Israel is raising the bar in the war of nerves against Iran and Hezbollah,” Israeli newspaper Haaretz said in a report published on Thursday.
On Monday Times reported that Iran had completed its nuclear research program, and that its progress toward building a nuclear bomb depends only on the decision of Supreme Leader Ayatollah Sayyed Ali Khamenei. The following day, it warned of the danger of escalation between Israel and Hezbollah on the border with occupied Plaestine.
Both articles were written by the paper"s foreign news editor, Richard Beeston, who was in Israel last week.
The report on Iran"s nuclear program is based on anonymous "Western" intelligence sources. But at a Knesset Foreign Affairs and Defense Committee briefing on Tuesday, the head of the Military Intelligence research brigade, Brig. Gen. Yossi Baidatz, used almost identical terms to those of The Times, Haaretz said.
Iran, Baidatz told the MKs, will soon reach the point where it can "charge forward toward a nuclear weapon." Beginning in 2011, he said, “use of the Iranian nuclear bomb will depend only the decision to deploy it, not on technological factors.”
Sources for the newspaper"s report on Israel-Hezbollah tensions are not known, the daily reported. “The Times quotes Israel Defense Forces Deputy GOC Northern Command Alon Friedman as saying the northern border could ‘explode at any minute’,” it realized.
“The timing of the articles implies that someone in Israel"s defense establishment wanted to deliver an ادامـــه ی مـطــلــب
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در شنبه 88 مرداد 17 ساعت ساعت 7:25 عصر
گزارش اداره اطلاعات وزارت خارجه آمریکا در باره برنامه هسته ای ایران
اداره اطلاعات وزارت خارجه ایالات متحده در گزارشی اعلام کرد ایران به لحاظ فنی نمیتواند پیش از سال دو هزار و سیزده اورانیوم غنیشده با خلوص بالا برای تولید جنگافزار تولید کند. این ارزیابی که از سوی اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه ایالات متحده تهیه شده است از سوی دنیس بلر، «مدیر اطلاعات ملی» آمریکا، برای کنگره قرائت شد.در این گزارش آمده است با وجود پیشرفت چشمگیر ایران در غنیسازی اورانیوم، اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه آمریکا، «همچنان بعید میداند که ایران تا پیش از سال 2013 توانایی فنی تولید اورانیوم بسیار غنیشده داشته باشد».در گزارش مشابهی که پیشتر برای کنگره آمریکا قرائت شده بود، دنیس بلر گفته بود در مورد ایران کوتاهترین زمان ممکن برای برخورداری از اورانیوم بسیار غنیشده جهت ساخت یک بمب سال 2010 و حداکثر زمان لازم تا سال 2015خواهد بود.در همین گزارش آمده بود که اما چنین چیزی احتمالا تا پیش از سال 2013 به دلیل وجود مشکلات در بخش فنی و برنامهریزی متحقق نمیشود.دنیس بلر به کنگره آمریکا گفت در گزارش اخیر که بهروز شده است، مبنای ارزیابی بیشتر توانایی فنی تولید اورانیوم بیسیار غنیشده است تا تصمیم سیاسی ایران برای تولید آن.در این گزارش قید شده است که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، «هیچ شاهدی ندارد که نشان دهد ایران تصمیم گرفته باشد اورانیوم بسیار غنیشده تولید کند، و اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه بعید میداند دستکم تا هنگامی که دقت و فشار جهانی بر روی ایران ادامه دارد، چنین تصمیمی گرفته شود.»این گزارش میافزاید: «اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه با ارزیابی جامعه اطلاعاتی همنظر است که احتمال دارد ایران برای تولید اورانیوم بسیار غنیشده از تاسیسات نظامی مخفی به جای سایتهای اعلام شده هستهای استفاده کند که تغذیه چنین تاسیسات مخفیای سالها وقت نیاز دارد.»تاکنون سه قطعنامه تحریمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه برنامه هستهای ایران به تصویب رسیده است. در این قطعنامهها از ایران خواسته شده است ضمن اجرای پروتکل الحاقی، تهران به غنیسازی اورانیوم پایان بخشد.ایران غنیسازی اورانیوم را بخشی از حقوق مندرج در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، ان پی تی، میداند و قطعنامههای شورای امنیت را دارای انگیزههای سیاسی تلقی میکند.با این حال پس از آن که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به عنوان بازوی نظارتی سازمان ملل در امور منع گسترش سلاحهای هستهای، اعلام کرد نمیتواند در مورد ماهیت برنامه هستهای ایران به نتیجه برسد، پرونده ایران را به شورای امنیت این سازمان فرستاد.
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در شنبه 88 مرداد 17 ساعت ساعت 3:20 عصر
دربــاره ی ما
کارشناس ارشد روابط بین الملل ،دانشجوی دکتری ومترجم زبان فرانسه
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
پیونــدهای روزانه
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات