متن کامل یادداشت جنبش حماس در قبال موضوع آشتی ملی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با وجود آنکه اختلاف و شکاف موجود در فلسطین نتیجه مستقیم اقدامات تشکیلات خودگردان و رهبران جنبش فتح برای زیر پا گذاشتن نتایج انتخابات مجلس قانونگذاری در آغاز سال 2006 می باشد و در این مسیر، تکیه تشکیلات خودگردان و جنبش فتح به طرف های بین المللی و منطقه ای می باشد ؛ ولی جنبش حماس همواره موضوع آشتی ملی و پایان دادن به اختلافات داخلی را در راس اولویت های خود قرار داده است.  

تا پیش از تجاوز گسترده اشغالگران به نوار غزه در اواخر سال 2008 وضعیت به گونه ای بود که حماس از تمامی تلاش هایی که در راستای تحقق آشتی ملی صورت می گرفت، استقبال می کرد و حال آنکه رئیس تشکیلات خودگردان با آن مخالفت می نمود یا آنکه این تلاش ها را به شکست می کشاند.

به هر حال، جنبش حماس ـ با وجود حمله وحشیانه و ددمنشانه اشغالگران به نوار غزه، تداوم روند محاصره و موانع فراوان در راه بازسازی این منطقه ـ باز هم از تلاش هایی که مصر از فوریه 2009 برای تحقق آشتی ملی صرف می نمود، استقبال می کرد.    

برای ما در جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" ـ به ویژه در هنگام برگزاری دور اخیر گفتگوها ـ این نکته کاملا مشخص و روشن بود که برادران مان در جنبش فتح و ریاست تشکیلات خودگردان در مسیر تلاش های صورت گرفته جهت تحقق آشتی ملی سنگ اندازی می کنند و راه را برای پایان دادن شکاف موجود می بندند. این در حالی بود که ما ـ در جنبش حماس ـ تمام توان و ظرفیت خود را به کار گرفته بودیم و برای پیشرفت تلاش های صورت گرفته در این مسیر عالی ترین درجه انعطاف را به نمایش گذاریم و گام های گسترده ای را نیز به سوی تحقق این هدف و پایان دادن به شکاف موجود برداشتیم، شکافی که آرمان فلسطین را به خطر می اندازد و چهره ملت و آرمان فلسطین را مخدوش می سازد و تنها طرفی که از آن سود می برد، اشغالگران قدس و دشمنان ملت ما هستند.  

در ابتدا تلاش می کردیم تا موضع برادران مان در جنبش فتح را به عنوان یک رفتار طبیعی در مذاکره تفسیر کنیم و بپذیریم که بروز چنین رفتارهایی در واقع با هدف تلاش برای تحقق دستاوردها و منافع بیشتر گروهی می باشد تا اینکه جنبش مذکور گفتگوهای ملی را در دور ششم نیز به بن بست کشاند ؛ البته تلقی بن بست، مسئله ای نیست که حماس مدعی بروز آن باشد بلکه برادران مصری نیز در جریان جلسات مشترک مان که با هدف بررسی سرنوشت موضوع آشتی ملی برگزار شد، به این نکته اعتراف داشتند.  

متاسفانه باید عرض کنم ما به این قطعیت رسیدیم که به بن بست کشاندن موضوع آشتی ملی در چارچوب یک پروژه (دسیسه) گسترده صورت می گیرد که اجرای آن با همکاری و هماهنگی طرف های مختلف انجام می شود و هدف از آن اجرای مانورهای نمایشی و دروغین و همچنین نوعی وقت کشی است که البته این وقت کشی تا هنگام فرا رسیدن زمان انتخابات نیز ادامه می یابد. سپس در چارچوب این پروژه، وضعیتی حاکم می شود که در آن انتخابات بدون تحقق هیچ گونه آشتی برگزار می شود و در واقع، برای آنکه انتخابات نتیجه مطلوب را برای شان (جنبش فتح) داشته باشد، خود اختیار اجرای آن را بر عهده می گیرند و در نهایت بستری فراهم می شود تا یک عملیات سیاسی (انتخابات) ـ در یک چارچوب مشخص ـ در کرانه باختری انجام گیرد ؛ البته در این میان و در صورت لزوم نوار غزه مستثنی می شود. از جمله شواهدی که نظر ما را تایید می کند، می توان به انتخابات داخلی جنبش فتح و نیز جلسه شورای ملی فلسطین در رام الله اشاره کرد که جهت تعیین اعضای کمیته اجرایی ساف برگزار شد. به هر حال، تمامی این وقت کشی ها و حرکت های نمایشی و دروغین در چارچوب طرحی خاص و البته مشخص صورت می گیرد و گمان نمی رود که سیاستگذاران و سیاست بازان منطقه ای از آن بی خبر باشند ؛ البته شماری از مسئولان جهان عرب و برخی محافل بیگانه در اظهارات خود اشاره ای به این طرح داشته اند و این اشارات با اطلاعات دقیقی که از داخل جلسات جنبش فتح و ریاست تشکیلات خودگردان داریم، کاملا همخوانی دارند. 

 

 

جنبش مقاومت اسلامی "حماس" طرح مذکور را به عنوان طرحی خطرناک تلقی می کند ؛ چرا که این طرح باعث تعمیق شکاف موجود می شود و به جدایی همیشگی نوار غزه از کرانه باختری می انجامد و بافت ملی را دو پاره می کند که این موضوع می تواند زیان فراوانی را برای آرمان ملی ما داشته باشد. خطرات ناشی از اجرای این طرح ما را بر آن داشت

سپس هیاتی از رهبران جنبش حماس به ریاست خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش در روز شنبه 5/9/2009با عمر سلیمان، وزیر اطلاعات مصر و معاونان وی دیدار کردند و به شکلی عمیق، شفاف و صریح به بحث در خصوص اوضاع فلسطین پرداختند. در دیدار رهبران حماس با مسئولان مصری مشخص شد که مقامات این کشور نیز نگرانی ها و نیز اطلاعاتی در اختیار دارند که دیدگاه های ما ـ که در بالا به آن اشاره شد ـ را تایید می کند.   

بر این اساس، با برادران مصری در مورد چارچوب های اصلی برنامه لازم برای پایان بخشیدن به شکاف موجود و رهاندن فلسطین از بحران داخلی و زیان های بیشتر به توافق رسیدیم و قرار بر آن شد تا در گام اول بر تحقق آشتی ملی تاکید شود و در وهله بعد موضوع اجرای انتخابات در سایه تحقق این آشتی مطرح گردد نه اینکه عکس آن باشد. به هر حال، برادران مصری همچون هر تحلیلگر منصفی می دانستند که فعالیت های حماس و نیز استقبالی که از نظارت مصر بر گفتگوها می نماید، مسیر را در برابر آشتی ملی و پایان دادن به شکاف داخلی باز می کند و از این رو، مسئولان مصری دیدگاه های خود در خصوص موضوع آشتی را در قالب طرحی با نام "دیدگاه های مصر برای پایان دادن به شکاف داخلی در فلسطین" ارائه کردند که در میان تمامی گروه های شرکت کنندگان در گفتگوهای ملی توزیع شد و ما آن را در تاریخ 10/9/2009 دریافت کردیم.    

بعد از ارائه طرح مصر و در حالی که رهبران جنبش فتح در مورد موافقت با این طرح تردید داشتند و حتی در آغاز اعلام مخالفت نمودند، بار دیگر هیاتی از رهبران جنبش حماس در تاریخ 28/9/2009 به قاهره آمد و رئیس دفتر سیاسی جنبش که ریاست این هیات را بر عهده داشت، در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که راه آشتی باز است و در ماه اکتوبر شاهد امضای توافق نامه آشتی ملی در مصر خواهیم بود ؛ البته پیش از این توافق شده بود که امضای این توافق نامه تا پیش از پایان ماه سپتامبر 2009 انجام گیرد.

در حالی که بحث ها در مورد آشتی ملی جریان داشت، ملت فلسطین و نیز امت های عربی و اسلامی و همچنین تمامی آزادیخواهان جهان در کمال تعجب با درخواست تشکیلات خودگردان برای تعویق زمان بررسی گزارش گولدستون در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو رو به رو شدند، گزارشی که به جنایت های جنگی دشمن صهیونیستی در جریان جنگ غزه اشاره داشت. این اقدام تشکیلات خودگردان احساسات ملت فلسطین و جهان عرب و اسلام و نیز آزادیخواهان جهان را جریحه دار کرد و خشم آنان را برانگیخت ؛ ضمن آنکه باعث شد تا فلسطینیان، عرب ها و مسلمانان با دیده تردید و نیز نگرانی به تصمیمات عاملان تعویق زمان بررسی گزارش گولدستون و رفتار سیاسی شان بنگرند. موضوع گزارش گولدستون این باور را در ذهن حماس تقویت کرد که بنیان توافق نامه آشتی ملی باید بر اساس تضمین اصل مشارکت در تصمیم گیری های ملی و جلوگیری از هر گونه تک روی در خصوص تصمیم سازی برای حقوق ملی فلسطینیان باشد که ما نمونه این تک روی را در جریان طرح گزارش گولدستون در شورای حقوق بشر داشتیم.

رهبران جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" بلافاصله بعد از بروز ماجرای گولدستون، با برادران مصری تماس گرفتند تا پایبندی خود را به روند آشتی ملی اعلام بدارند. به هر حال، جنبش حماس آشتی را یک موضوع راهبردی و از منافع عالی ملی می داند و در عین حال، انتظاری که از این جنبش می رفت آن بود که موضعی مسئولانه و ملی در قبال بحران ناشی از درخواست تشکیلات خودگردان برای تعویق زمان بررسی گزارش گولدستون در شورای حقوق بشر سازمان ملل اتخاذ نماید. حماس پس از آن هیاتی را در تاریخ 10/10/2009 به قاهره فرستاد تا با مسئولان مصری دیدار نموده و بر پایبندی خود به موضوع آشتی ملی و پایان دادن به شکاف داخلی تاکید نماید و با آنان به بحث درباره راهکارهای برخورد با بحران گزارش گولدستون بپردازد. از جمله مسائلی که در دیدار مذکور مورد بحث گذارده شد، تعویق موعد برگزاری جلسات آشتی ملی با هدف ایجاد فضای مناسب برای تحقق این هدف بود ؛ البته بدون آنکه هیچ موضع مخالفی را در خصوص اصل موضوع (آشتی داخلی) داشته باشد. ضمنا تصمیمی که در مورد تعویق زمان برگزاری جلسات گفتگوی داخلی اتخاذ شد، به خاطر آن بود که انجام چنین کاری در این فضای آکنده از خشم و نفرت نسبت به اقدام فتح و مقامات تشکیلات خودگردان هیچ نتیجه ای را به دنبال نداشت و باعث وخیم شدن وضعیت می شد.

در دیدار 10/10/2009 با عمر سلیمان، این وزیر مصری به هیات ما چنین ابلاغ کرد که تعویق زمان آشتی ملی مشکل است و از این رو، مکانیزم چهار ماده ای را با این مضمون برای اجرای آشتی ملی مطرح کرد:

1 ـ مصر به دو جنبش فتح و حماس یک طرح جدید را ارائه می کند که در واقع متن طرح پیشنهادی این کشور برای تحقق آشتی ملی به شمار می رود.

2 ـ مصر طرح پیشنهادی که به امضای دو جنبش رسیده است، را در تاریخ 15/10/2009 دریافت خواهد کرد.

3 ـ مصر تا تاریخ 20/10/2009، امضای دیگر گروه های فلسطینی شرکت کننده در گفتگوهای ملی را نیز جمع آوری خواهد کرد.

4 ـ مصر بعد از جمع آوری تمامی امضاها در تاریخ 20/10/2009 اعلام می کند که توافق نامه آشتی میان گروه های فلسطینی به امضا رسیده است و روز 28/6/2010 به عنوان موعد برگزاری انتخابات خواهد بود. ضمنا باید زمان برگزاری جشن آشتی ملی و آغاز اجرای توافق نامه آشتی به بعد از عید مبارک قربان سپرده شود.   

بعد از طرح مکانیزم چهار ماده ای از سوی عمر سلیمان، هیات حماس متعهد شد که پیشنهادها را بررسی می کند و پاسخ خود را اعلام می نماید ؛ البته جنبش برخی ملاحظات اولیه را در خصوص طرح پیشنهادی مصر ارائه کرد و تاکید نمود که این طرح هرگز بحران داخلی را حل نمی تا سریعا وارد عمل شویم و در این راستا، خواستار دیدار با برادران

کند و هیچ سودی را برای تحقق آشتی ملی ندارد ؛ زیرا اجرای این توافق نامه به زمانی بعد از عید مبارک قربان سپرده می شود و ساختار آن به گونه ای است که گویی مشکل حماس با ریاست تشکیلات خودگردان یک مشکل شخصی است و حال آنکه در واقع، یک مشکل سیاسی می باشد.

چند ساعت پیش از آنکه هیات حماس سفر 10/10/2009 خود به قاهره را به پایان برساند، قاهره طرح پیشنهادی جدید خود را که عنوان آن "توافق آشتی ملی فلسطین ـ قاهره 2009" بود، تقدیم هیات حماس کرد تا اینکه جنبش این طرح را به همراه مکانیزم چهار ماده ای تحقق آشتی ملی که توسط عمر سلیمان مطرح شده بود، بررسی نماید و سپس به برادران مصری موضع خود را در قبال طرح پیشنهادی و نیز مکانیزم چهار ماده ای ابلاغ کند ؛ زیرا این کاملا منطقی و بدیهی است که انسان اگر قصد امضای چیزی را دارد، باید آن را به دقت مطالعه و بررسی نماید و از آن به طور کامل مطلع و آگاه باشد. به هر حال، هرگز نمی توان تصور کرد که فردی بدون آگاهی، مطالعه و موشکافی دقیق سندی را امضا کند.  

وقتی برادران مصری از ما خواستند که موضع خود را در قبال طرح پیشنهادی شان اعلام کنیم، دو روز مهلت بیشتر از آنان خواستیم تا روند بررسی طرح را به اتمام برسانیم و رایزنی های لازم را در بخش های مختلف جنبش انجام دهیم. ضمنا در اثنای بررسی طرح آشتی ملی مصر، موضوع گزارش گولدستون را نیز دنبال کردیم و از تمامی برادران عرب و مسلمان و نیز آزادیخواهان جهان که تشکیلات خودگردان را برای طرح مجدد موضوع گزارش گولدستون در شورای حقوق بشر تحت فشار قرار دادند و به تصویب این طرح کمک کردند، کمال تشکر و سپاسگزاری خود را اعلام نمودیم.  

به دنبال تصویب گزارش گولدستون، اوضاع به سمت آرامش پیش رفت و سپس به برادران مصری اعلام کردیم که هیاتی از اعضای حماس برای سفر به قاهره و ابلاغ موضع خود که متضمن برخی ملاحظات درباره طرح پیشنهادی مصر و نیز مکانیزم چهار ماده ای می باشد، آماده است ؛ ولی در کمال تعجب دیدیم که برادران مصری با هر گونه تغییر یا تعدیل در طرح پیشنهادی خود مخالف هستند و این در حالی بود که ما به آنها تاکید کردیم که حماس خود را در مورد اجرای تمامی توافقاتی که در چارچوب جلسات گفتگو حاصل شده است، ملزم می داند و توافقاتی را که با عمر سلیمان، وزیر اطلاعات مصر و دیگر مسئولان این کشور در سفر 10/10/2009 به قاهره حاصل شده است، می پذیرد ؛ ضمن آنکه ملاحظاتش در مورد طرح پیشنهادی مصر و نیز مکانیزم چهار ماده ای در چارچوب توافقات انجام شده صورت می پذیرد و حماس به دنبال تقویت این توافقات، تضمین بقا و بخشیدن بعد عملی به آنها است و هرگز نمی خواهد که توافقات گذشته از بین برود.

در اینجا بد نیست برای روشن شدن مقصود جنبش حماس از ضرورت مطابقت آنچه در طرح پیشنهادی مصر آمده است با توافقات گذشته ای که میان دو جنبش فتح و حماس صورت گرفته است، دو مثال را به ترتیب ذیل ذکر کنیم:    

1 ـ در خصوص موضوع سازمان آزادیبخش در صفحه چهارم طرح پیشنهادی مصر پاراگرافی با این مضمون آمده است: تا زمان برگزاری انتخابات شورای ملی و ضمن تاکید بر اختیارات کمیته اجرایی و سایر نهادهای وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین، کمیته ویژه اصلاح "سازمان آزادیبخش" ـ بر اساس اعلامیه قاهره ـ وظیفه دارد تا ساختار این سازمان را تکمیل (اصلاح) کند و اولین جلسه آن را نیز برگزار نماید که البته این جلسه حکم یک چارچوب رهبری موقت را دارد و مسئولیتش به ترتیب ذیل است:

ـ تعیین اصول و مکانیزم های فعالیت شورای ملی فلسطین

ـ بررسی مسائل سرنوشت ساز سیاسی و ملی و تصمیم گیری در آن رابطه با تکیه بر اصل توافق و اجماع

ـ پیگیری روند اجرای تصمیمات اتخاذ شده در جلسات گفتگو ـ سازمان اولین نشست خود را در قاهره و با هدف بحث در خصوص مکانیزم های فعالیت برگزار خواهد کرد.

به هر حال در کمال تعجب دیدیم یکی از بندهای پاراگراف فوق که در جلسات پیشین خود با جنبش فتح که با نظارت قاهره نیز برگزار شد، حذف گردیده است. بند محذوف به صورت ذیل بود:

"اجرای ماموریت فوق الذکر غیر قابل تعطیل و توقف است ؛ زیرا اجماع ملی در مورد آن صورت گرفته است." 

ذکر این بند، از آنجایی ضروری است که به عنوان استارت برنامه های اصلاح ساختار سازمان آزادیبخش به شمار می رود و باید به صورت جدی اجرا و دنبال شود، به ویژه آنکه اعلامیه قاهره که در سال 2005 صادر شد متضمن بند فوق بود ؛ ولی رئیس تشکیلات خودگردان از اجرای آن سر باز زد. ضمنا تکمیل اعضای کمیته اجرایی که اخیرا انجام شد، در راستای تثبیت وضعیت کنونی سازمان آزادیبخش بود به شکلی که این سازمان از اقدامات رئیس تشکیلات خودگردان و تک روی هایش در تصمیم گیری های ملی حمایت کند.  

حذف بند فوق الذکر پرسش های بسیاری با خود به همراه داشت ؛ زیرا پر واضح بود که حذف این بند مفهوم چارچوب رهبری را کاملا تغییر می دهد و آن را به عنوان یک هیات بی تاثیر و ارزش قرار می دهد که این امر بنیان و اساس توافقات را در معرض خطر قرار می دهد و از این رو، ما نمی توانیم با طرح پیشنهادی مصر موافقت کنیم مگر اینکه بند مورد اتفاق در آن درج شود.

2 ـ در خصوص موضوع انتخابات در پاراگراف دوم از صفحه ششم طرح پیشنهادی مصر آمده بود: به منظور اجرای آنچه در قانون انتخابات آمده است، رئیس تشکیلات خودگردان کمیته ویژه انتخابات را شکل خواهد داد که البته این امر در سایه رایزنی و همچنین با توجه به نسبت هواداران گروه های سیاسی و شخصیت های ملی انجام می گیرد.   

در حالی طرح پیشنهادی مصر چنین مکانیزمی را برای تشکیل کمیته انتخابات ذکر می کند که بر مصری مان و مذاکره در

اساس توافقات صورت گرفته در گذشته قرار بر این بود که شکل کمیته انتخابات بر اساس اجماع و توافق ملی تعیین شود نه بر اساس رایزنی و نسبت هواداران. بی شک، این امر باعث تضعیف متن طرح پیشنهادی مصر شده است و نمی تواند تضمین لازم برای سلامت انتخابات آتی را فراهم نماید. ضمنا ما نیز نمی توانیم طرحی را به امضا برسانیم که هیچ گونه تعدیلی را در خصوص تشکیل کمیته برگزاری انتخابات نمی پذیرد، کمیته ای که باید ضامن حفظ حق تمامی گروه ها برای مشارکت در فرآیند برگزاری انتخابات باشد تا طرف های مختلف خود را در مورد پذیرش نتیجه آن ملزم بدانند و هیچ تردیدی در آن نداشته باشند.

در همین جا تاکید می کنیم که پایبندی و پافشاری جنبش حماس بر تحقق آشتی ملی و پایان یافتن شکاف داخلی یک ضرورت و یک مصلحت عالی ملی به شمار می رود که هیچ کس حق ندارد آن را نادیده بیانگارد ؛ البته این امر بدان معنا نیست که هیچ طرفی حق آن را نداشته باشد تا ملاحظات خود را درباره تحقق این ضرورت بیان نماید و اگر ممانعتی در بیان نظرات طرف های مختلف درگیر صورت گیرد، هرگز قابل توجیه نیست ؛ به ویژه آنکه این ملاحظات در چارچوب بررسی موشکافانه طرح پیشنهادی جدید و مقایسه آن با توافقات صورت گرفته در جلسات پیشین گفتگو باشد و با هدف بالا بردن شانس موفقیت این گفتگوها صورت گیرد.   

آنچه ما در چارچوب آشتی ملی به دنبال آن هستیم، صدور یک بیانیه یا اعلامیه نیست ؛ بلکه تنظیم یک پروژه توافق سیاسی است که چارچوب های آن مشخص و مبین باشد و با هدف اجرا تنظیم گردد. به دیگر سخن، پیکربندی این پروژه باید به شکلی مستحکم و مشخص باشد نه حکم طبله عطاری را داشته باشد که همه چیز در آن وجود دارد. در توافق نامه مذکور باید مکانیزم ها و ابزارهای اجرا نیز ذکر شد ؛ علاوه بر آنکه یکی از مهم ترین مستلزمات یک توافق نامه سیاسی آن است که به صورت همزمان باید به امضای تمامی طرف ها و نیز طرف ناظر برسد تا اینکه الزام آور باشد و مستقیما اجرا شود یعنی باید توافق نامه آشتی میان گروه های درگیر باشد نه اینکه به توافق نامه ای مبدل گردد که طرف ها به صورت جداگانه با طرف ناظر امضا می نماید.   

در یک جمع بندی باید گفت چیزی وجود ندارد که بخواهد باعث خشم برادران مصری شود. ما تلاش های قاهره در نظارت بر گفتگوها را ارج می نهیم. مصر نباید ملاحظات ما در خصوص طرح پیشنهادی اش را حکم جبهه گیری تلقی کند. نقش ناظر همیشه آن است که توجهش به نظرات طرفین درگیری باشد و توافقاتی که میان دو طرف حاصل می شود، را مد نظر قرار بدهد و خواسته های آنان را درک کند نه آنکه ملاحظات طرفین را جبهه گیری علیه خود تلقی نماید. ضمنا در حالی که ما مشغول مذاکره با مسئولان مصری برای تکمیل برخی جوانب موضوع آشتی ملی بودیم به گونه ای که تضمین بخش موفقیت و اجرای آن باشد، در کمال تعجب دیدیم که ریئس تشکیلات خودگردان در قاهره اعلام کرد دستور اجرای انتخابات در ژانویه 2010 را صادر خواهد کرد. این در حالی بود که مسئولان مصری هیچ اعتراضی به وی نکردند و بعد از گذشت دو روز، یعنی در روز جمعه 23/10/2009 محمود عباس دستور ریاستی خود را برای برگزاری انتخابات صادر کرد و با این کار خود، زشت ترین دهن کجی را به آشتی ملی و توافق میهنی صادر کرد. ابومازن این کار را به خاطر اسبابی کرد که به نظر می رسد بیانگر نگرش وی در خصوص موضوع آشتی و انتخابات باشد. تصمیم عباس برای صدور دستور ریاستی انتخابات در گرو مشی سیاسی وی و تمسکی است که به موضوع مذاکرات دارد ؛ این چهره با وجود وضعیت بحران زده ای که با آن دست و پنجه نرم می کند، باز هم از گزینه مذاکره دفاع می کند. وی در سخنرانی خود در جمع اعضای شورای مرکزی ساف این پایبندی را اعلام کرده بود. جلسه شورای مرکزی سازمان آزادیبخش فلسطین به دعوت ابومازن و برای رسمیت بخشیدن به دستورات غیر قانونی اش تشکیل شده بود.    

با وجود تمامی آنچه گذشت، جنبش حماس تمام تلاش خود را برای پایان بخشیدن به شکاف داخلی و نیز تحقق آشتی و توافق ملی صرف خواهد کرد ؛ البته این آشتی باید بر اساس تمسک به حقوق ثابت ملی، ساماندهی به اوضاع داخلی و اصلاح نهادهای مختلف به ویژه "سازمان آزادیبخش فلسطین" باشد تا وحدت و همبستگی ملی را تثبیت بخشد و پایداری ملت فلسطین در مقابله با دشمن صهیونیستی، آزادسازی میهن، بازگشت آوارگان، بازپسگیری حقوق غصب شده و ایجاد کشور مستقل فلسطینی به مرکزیت قدس شریف را تقویت نماید.

در راه تحقق اهداف مذکور، امید حماس بعد از خداوند متعال به جهان اسلام و عرب است که خود را جزئی از آن می داند و بر امنیت، ثبات و نیز آینده اش تاکید می نماید. ضمنا در این مسیر دست یاری به سمت تمامی آزادیخواهان جهان که به حقانیت آرمان فلسطین ایمان دارند و از جنایت های اشغالگران خشمگین هستند، دراز می نماییم.  

والله الموفق والهادی إلى سواء السبیل



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در سه شنبه 88 آبان 19 ساعت ساعت 11:48 صبح