کتاب جدید موسسه رند درباره تحولات ایران
روحانیت، پاسداران و بنیادها
..میل افراطی برخی سران جمهوری اسلامی به مدرنیته و غربی شدن یکی از نقاط قابل نفوذ ایالات متحده در سالهای آینده خواهد بود. به نظر می رسد با آغاز هزاره سوم،حزباللهی ها قدرت اصلی درآن کشوررادراختیارگرفته اند.نسل جدیدی ازمقام های ایرانی مانند احمدی نژاد چالشی برای قدرت روحانیان متمایل به غرب همچون صانعی کروبی خاتمی ودیگر سیاستمداران سابق هستند
موسسه آمریکایی تحقیق و توسعه -رند- به تازگی کتابی با عنوان "روحانیت، پاسداران و بنیادها" در ایران منتشر کرده است.
موسسه رند که در ابتدا از سوی شرکت هواپیمایی داگلاس به منظور مشاوره دادن به نیروهای مسلح آمریکا تاسیس شد ، در حال حاضر با دولت آمریکا، موسسه های خصوصی، سازمان های بین المللی و بخش های تجاری همکاری دارد.
به گزارش صراط کتاب "روحانیت، پاسداران و بنیادها" ، با استناد به شرایط داخلی و منطقه ای ایران و با اشاره به افزایش نفوذ این کشور در عراق و دیگر کشورهای منطقه، خاطر نشان می کند که با توجه به نبود روابط رسمی بین ایران و آمریکا، توانایی واشنگتن برای ارزیابی دقیق میزان چالش حاصله از سوی ایران محدود است.
این کتاب توصیه می کند، با توجه به مبهم بودن فرایند تصمیم گیری در ایران ، سیاستمداران آمریکایی به منظور دفاع از منافع آمریکا در برابر ایران ، باید هم شخصیت های تعیین کننده در ایران را بهتر بشناسند و هم ساز و کاری برای تفسیر سخنان و رفتار مقام های این کشور داشته باشند.
در زیر به اختصار به بخش هایی از این کتاب که مدعی است چنین تصویر و ساز و کاری را در اختیار خوانندگان خود قرار می دهد، اشاره می شود:
* فرهنگ راهبردی ایران: نگاه به خود و جهان
نخبگان ایران، این کشور را قدرت طبیعی و همیشگی منطقه می دانند. هویت ایرانی و آگاهی از نقش تاریخی این کشور در گذشته ، این احساس را تقویت می کند. با این حال، احساس غرور ایرانیان تحت تاثیر حس قربانی شدن و عدم امنیت ناشی از سال ها استعمار قرار دارد. ایرانیان به آمریکا به عنوان جانشین امپریالیسم بریتانیا می نگرند. این نگرش ریشه در کودتایی دارد که توسط بریتانیا و آمریکا پشتیبانی شد و طی آن دولت مصدق سرنگون گردید و محمدرضا شاه به قدرت بازگشت. جمهوری اسلامی نیز آمریکا را دشمن شماره یک خود و تهدیدی برای بقای نظام می داند.
* ساز و کار قدرت در ایران
در نظام ایران قدرت غیر رسمی می تواند قدرت رسمی را شکست دهد. شخصیت ها به اندازه مقام ها اهمیت دارند. ساز و کار تنظیم قوا در این کشور به گونه ای است که اجازه نمی دهد قدرت هیچ حزب یا مجموعه ای بالاتر از رهبری قرار گیرد. این ساز و کار پس از انتخابات 2009 دستخوش تغییراتی شد. انشعاب هایی عمدی میان انتخاب شدگان و انتخاب نشدگان و نیز میان قدرت رسمی و قدرت غیررسمی بوجود آمد. رهبر انقلاب بطور سنتی، در نزاع های قدرت نقش داوری را ایفا می کند اما، پشتیبانی قاطعانه او از "محمود احمدی نژاد" پس از انتخابات 2009 ، به موقعیت وی به عنوان داور ضربه زد و احتمالا اعتبار وی را در میان بخشی از بدنه قدرت خدشه دار کرد.
* نظام، شخصیت ها، شبکه های غیررسمی و موسسه ها
نظام ایران شامل گروهی از شخصیت ها و شبکه های غیر رسمی و نهادهای وابسته شان است که با شخصیت های دیگر در ارتباطند. این شخصیت ها، همچنین به شبکه های دیگر (روحانی، سیاسی، اقتصادی،...) به عنوان اهرم های حمایتی و بسیج مردمی متصل اند.
برخی از این شخصیت ها از موقعیت خود در نهادها برای افزایش ثروت و تبدیل شدن به منبع پشتیبان استفاده می کنند و خانواده، متحدان، و شبکه های خود را تقویت می کنند. در یک کلام، نظام سیاسی در جمهوری اسلامی شامل ترکیبی از شخصیت ها، شبکه هایشان، و نهادهای وابسته است و میل افراطی برخی سران جمهوری اسلامی به مدرنیته و غربی شدن یکی از نقاط قابل نفوذ ایالات متحده در سالهای آینده خواهد بود.
* رقابت های حزبی، تعیین کننده گفتمان سیاسی یا جریان ضد احزاب؟!
رهبر انقلاب رقابت های سیاسی را تا جایی که به نظام آسیبی وارد نکند ، تشویق می کند.
احزاب از سیاست های خارجی برای اعمال سیاست های داخلی شان استفاده می کنند. برای مثال، خاتمی و هواداران اصلاح طلب او از عادی سازی روابط و گفت و گوی تمدن ها برای باز کردن فضای جامعه ایران استفاده می کردند و احمدی نژاد و متحدانش از سیاست رویارویی (با غرب) به عنوان ابزاری برای محدود کردن این فضا استفاده می کنند. این نزاع در سال های آینده ادامه خواهد یافت اما، در تابستان 2009 ، زمان نگارش این کتاب ، به نظر می رسد دیدگاه دوم دست بالا را دارد. دیدگاهی که نه وابسته به احزاب دست راستی و نه دست چپی است. اما باید توجه داشت که منافع ایالات متحده در گرو قدرت یابی احزاب نیرومند در ایران است.
* سیاست های داخلی ایران، بسیار پویا و متغیر
در این سه دهه از انقلاب ایران، هر بار یکی از مراکز قدرت بیشتر تاثیرگذار بوده است. در زمان (امام) خمینی و جنگ ایران و عراق، روحانیان صاحب قدرت برتر بودند. در دهه 1990، قدرت اصلی در اختیار بنیادها بود؛ با این حال روحانیان نقشی تاثیرگذار و چشمگیر در سیاست ها داشتند. با تاکید ایران بر مسایل امنیتی، بعنوان اهرم سیاسی و اقتصادی، به نظر می رسد با آغاز هزاره سوم، حزب اللهی های وابسته به تفکرات منتهی به انقلاب 1979 قدرت اصلی در آن کشور را در اختیار گرفته اند. نسل جدیدی از مقام های ایرانی مانند احمدی نژاد و دیگران چالشی برای قدرت روحانیان متمایل به غرب همچون صانعی کروبی و خاتمی و دیگر سیاستمداران سابق هستند. سپاه و بسیج همچنان جای خود را در سیاست باز می کنند؛ با این همه، سپاه هم مانند دیگر مراکز قدرت در ایران سازمانی تک صدایی نیست.
کتاب "روحانیت، پاسداران و بنیادها" سپس به رویدادهایی اشاره می کند که ممکن است در آینده ی ایران رخ دهد و بعد با اشاره به اینکه پیام های آمریکا به ایران با دقت توسط نخبگان این کشور بررسی می شود، پیشنهاد می کند زمانی که دولتمردان آمریکا با ایران یا درباره ایران سخن می گویند، این کار را در لفافه و به گونه ای انجام دهند که تفسیر آن منوط به این باشد که چه کسی آن را تفسیر کند. بنا به نظر نویسندگان این کتاب، ایالات متحده آمریکا در موضع ضعف قرار دارد؛ چراکه دیپلمات ها و شهروندانش دسترسی به جمهوری اسلامی ندارند و در نتیجه نمی توانند از عمق رفتار سیاستمداران این کشور آگاه باشند.
بنا به نظر نویسندگان کتاب مذکور ، پس از آنکه روابط ایران با آمریکا عادی شود، آمریکا می تواند به عنوان یک قاعده اخلاقی اعلام کند که ارتباط با ایران به معنای ارتباط با تنها بخشی از بدنه سیاسی این کشور نیست.
در پایان، کتاب این نکته را یادآوری می کند که برقراری رابطه گسترده با آمریکا و غرب در ایران برندگان و بازندگانی خواهد داشت که قطعا هواداران آمریکا در ایرا همچون جناح خاتمی برندگان اصلی خواهند بود. نخبگان لیبرال ایران هم می دانند که این رابطه هم برای حفظ انقلاب اسلامی و هم برای حفظ قدرت و نفوذشان ضروری است!
گفتنی است "دیوید تالر" ، "علیرضا نیدر" ، "شهرام چوبین" ، "جرالد گرین"، "شارلوت لینچ" , "فردریک وری" در نگارش این کتاب دست داشته اند.
نظر
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در جمعه 88 دی 25
ساعت ساعت 10:24 عصر