la politique |
اندیشه های امام خمینی(ره) محور وحدت ملی
مقاله زیر راکه مطالعه میفرمایید به درخواست بسج جامعه زنان کشور تهیه نموده ام
بدون تردید حوادث بعد از انتخابات بر امنیت ملی و وحدت کلی کشورمان لطمه وارد ساخته است.دشمنان نظام جمهوری اسلامی همواره تلاش داشته اند از طریق شکاف بین مردم و مردم، مردم و حاکمیت؛ نخبگان سیاسی درون حاکمیت با مردم و روحانیت، ، روحانیون و علما و مراجع تقلید با ولی فقیه مقدمات فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون را فراهم سازند.واقعیت آن است حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دهم این شکاف ها را عمیق تر کرده است ووحدت ملی را کم رنگ تر نموده است.بعضی از نخبگان سیاسی و فکری کشورمان یا از روی دلسوزی یا با اهداف سیاسی تلاش کرده اند با طرح وحدت ملی گسل های ایجاد شده را کاهش دهند و متمردین از قانون و معترضین قانون گریز را که خود زمینه ساز این شکاف ها بوده اند را تطهیر کرده و به حاکمیت برگردانند.بازگشت سران فتنه به درون حاکمیت یا محاکمه ی آنها موضوع این نوشتار نیست.بلکه لزوم تحکیم وحدت ملی و شاخص های دست یابی به آن موضوع تحلیل ما می باشد.لزوم تحکیم وحدت ملی و کاهش شکاف های درون حاکمیت مفروض هر دوستدار انقلاب اسلامی می باشد شکی نیست تزلزل در وحدت ملی شکاف های درون حاکمیت و مردم را گسترده تر کرده و امنیت ملی ما را به مخاطره می اندازد.سئوال اصلی و کلیدی این است که چگونه می توان به وحدت ملی دست یافت؟آبا می توان ولایت فقیه و ولی فقیه منتصب خبرگان منتخب ملت را قبول نداشت و او را فصل الخطاب ندانست و دم از وحدت ملی زد؟آیا می شود با قانون گریزی و قانون ستیزی به وحدت دست یافت ؟آیامی توان از طریق ساختار سیاسی همین حاکمیت به قدرت رسید و شعار حاکمیت دوگانه داد؟ آیا می شود شعار دمکراسی و مردمسالاری داد به رای اکثریت تمکین نکرد؟ چگونه میشود در نظام جمهوری اسلامی به وحدت رسید؟شاخص های رسیدن به وحدت چیست؟
جریان های سیاسی چپ یا اصلاح طلب ویژگی بارز اندیشه خود را خط امامی بودن خود می دانند خط امام با بهره گیری از کلام وحی همان صراط مستقیم است.صراطی که با بهره گیری از آیه 19سوره آل عمران می توان آیین و مکتب اسلام نامید .خداوند متعال در آیه 53 سوره ی شورا در رابطه با صراط مستقیم می فرماید:«و تو ای پیامبر مردم رابه صراط مستقیم هدایت خواهی کرد.راه خداوندی که آنچه در آسمانها و زمین است ؛همه
ملک اوست.»بنابراین انبیاء و پیامبران الهی و در تداوم عصر نبوت ائمه معصومین نماد و تجسم صراط مستقیم بر محور و مقتدای حرکت جامعه در آن صراط هستند.
در عصر غیبت، در حقیقت،ولایت عامه الهی بر عهده امام عصر(عج) است و از جانب آن حضرت، اداره امور انسان ها و مدیریت آنان به ولی فقیه به عنوان نائب عام منتقل شده است و ولی فقیه به ویژه در عصر حاکمیت دینی، محور و نماد صراط مستقم است.[1]
در اینجا از آنجا که اکثریت جریانهای سیاسی امام خمینی(ره)را به عنوان نماد و محور صراط مستقیم به رسمیت می شناسند به تبیین و بیان دیدگاه های ایشان می پردازیم.تا با توسل و تمسک به این اندیشه ها به وحدت ملی دست یابیم.
1) قانون گرایی:
امام خمینی(ره)حکومت جمهوری اسلامی را حکومتی مبتنی بر قانون عدل الهی دانسته و به اعتقاد ایشان همه در سایه قانون با امنیت کامل به سر می برند و هیچ حاکمی حق ندارد برخلاف مقررات و قانون شرع مطهر قدمی بردارد.[2]
همچنین امام (ره) همه مردم و مسئولان را به رعایت قانون اساسی و ضوابط اسلامی فراخوانده و می فرمایند:«همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف رای شما باشد،باید بپذیرید برای اینکه میزان اکثریت است و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست،میزان است که همه ما باید بپذیریم،من هم ممکن است با بسیاری از چیزها،من که یک طلبه هستم،مخالف باشم،لکن وقتی قانون شد ..... خوب ما هم می پذیریم.[3]
2) آزادی :
آزادی در دیدگاه امام عبارت از حق اختیاری است که انسانها در رابطه با نوع زندگی، مشیء عقیده، نظر و رای خود دارند و محدوده آن تا مرز قوانین اسلام می باشد که در کشور در قالب قانون اساسی تبیین یافته است ایشان آزادی را از بنیادهای اسلام دانسته و می فرمایند: «انسان واقعی ملت مسلمان، فطرتاً یک انسان آزاد شده است.[4] ایشان آزادی را حق اولیه و طبیعی بشر می دانستند.اما حد ومرز آزادیها را قوانین اسلام و قانون موجود در کشور می دانستند که برای همگان یکسان می باشد.اما امام حد ومرز آزادیها را قوانین اسلام و قانون موجود در کشور می دانستند که برای همگان یکسان می باشد.«باید ... آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تامین شود[5] ایشان همچنین فرمودند: در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است، مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند معنی آزادی این نیست که هر کس برخلاف قوانین، بر خلاف قانون اساسی یک ملت، برخلاف قوانین ملت هم هر چه دلش می خواهد بگوید.آزادی در حدود قوانین یک مملکت است....»[6] حضرت امام(ره) تاکید داشتند نباید از آزادیها سوء استفاده شود بلکه باید آزادیها در جهت هدایت ملت و منفعت ملت استفاده نمود.
3) ولایت فقیه:
یکی از ارکان اساسی اندیشه های حضرت امام(ره) بحث ولایت مطلقه فقیه می باشد.طبق این نظریه در تمام امور خصوصی و اجتماعی مردم که امام معصوم بر آن ولایت دارد این ولایت کاملاً به فقیه جامع الشرایط می رسد.پس در این نظریه اصل بر انتقال ولایت امام معصوم است مگر در موارد خاص مثل جهاد ابتدایی که البته مورد اختلاف علما می باشد.[7]
دیدگاه امام خمینی(ره) درباره نقش و جایگاه ولایت فقیه که رکن اصلی اسلامیت نظام می باشد با توجه به پیام ها، سخنرانی ها و نوشته های متعدد ایشان بر هیچکس پوشیده نیست.امام خمینی(ره) درباره ی اهمیت نظرات فقیه و ولایت فقیه می فرماید.... من به همه ملت، به همه قوای انتظامی اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی اگر با نظرات فقیه و ولایت فقیه باشد آسیب بر این مملکت وارد نخواهد شد.[8]
4) سیاست خارجی:
نظریات امام خمینی(ره) در باب سیاست خارجی جمهوری اسلامی با تمامی نظریات موجود در روابط بین الملل متفاوت است.اصل دفاع از حقوق مستضعفین و مبارزه با ظلم و استکبار،اصل دعوت جهانیان به حیات طیبه،اصل حفظ تمامیت ارضی وام القری اسلامی و اصل نه شرقی و نه غربی (قاعده نفی سبیل)از اندیشه های و دغذغه های امام خمینی(ره) می باشدو این ادبیات در سخنان ایشان موج می زند.«شما بدانید که ملت ها حتی ان ملت هایی که الهی هم نیستند اینها همه شان که جزء مستضعفان جهان هستند و همیشه در تحت سلطه ی مستکبران بوده اند امید دوخته اند به این نهضتی که در ایران حاصل شده است[9] « ما به پیروی از اسلام بزرگ از جمیع مستضعفین حمایت می کنیم»امام خمینی (ره) درباره ی اصل دعوت جهانیان به حیات طیبه و بیداری اسلامی می گوید: «امروز همه ی مصیبت و عزای آمریکاییها و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می کند.[10]
امام خمینی(ره) درباره ی شعار نه غربی و نه شرقی می فرماید: «شعار نه شرقی و نه غربی ها، شعار اصولی انقلاب اسلامی در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده ی سیاست واقعی عدم تعهد کشورهای اسلامی و کشورهایی است که در آینده نزدیک و به یاری خدا، اسلام را به عنوان تنها مکتب و نجات بخش بشریت می پذیرد و ذره ای هم از این سیاست عدول نخواهد شد.پشت کردن به این سیاست بین المللی اسلام، پشت کردن به آنها مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) است و نهایتاً مرگ کشور و ملت ما و تمامی کشورهای اسلامی است وکسی گمان نکند که این شعار، شعار مقطعی است،بلکه این سیاست ملاک عمل ابدی مردم ما و جمهوری اسلامی ما و همه ی مسلمانان سرتاسر عالم است.[11]
عدالت خواهی ،دیپلماسی فعال و عبور از سیاست منفعلانه از دیگر اندیشه های امام خمینی(ره) یود.اعتقاد به جامعیت دینی و پیوستگی بین دین و سیاست.اعتقاد به نقش مردم به فعلیت بخشیدن به حکومت دینی،پرهیز از همگرایی،همکاری و همسویی با دشمنان اسلام و انقلاب ،اعتقاد به تعدیل شکاف بین فقیر و غنی،فسادستیزی ،ساده زیستی، اجتناب از هوای نفس و حفظ استقلال کشور از دیگر اندیشه های امام راحل می باشد بدون تردید تنها در سایه این اندیشه های ناب می باشد که می توان به وحدت ملی در نظام جمهوری اسلامی دست یافت که مقام معظم رهبری اکنون پرچم دار این اندیشه های ناب است.
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در سه شنبه 88 بهمن 13 ساعت ساعت 10:6 عصر
دربــاره ی ما
کارشناس ارشد روابط بین الملل ،دانشجوی دکتری ومترجم زبان فرانسه
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
پیونــدهای روزانه
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات