احمدی نژاد ، معمای بزرگ!

از مرید مشایی تا منجی انقلاب؟!

یک نفوذی از انجمن حجتیه یا شعیب بن صالح؟!

(قسمت دوم) 

 

 نماینده ای از جامعه مهدوی رودروی نماینده تمدن غرب

در آستانه انتخابی بزرگ و دسرنوشت ساز ، شور و هیجانی بسیار شدید کشور را فرا می گیرد و در نقطه عطف ، رقابت سخت 88 آغاز می گردد ، دشمن با تمام توان به میدان آمده است ، بار دیگر الطاف بزرگ خدا ظاهر می شود و احمدی نژاد این بار نیز با درخششی دیگر ، دشمن قدرتمند را شکست می دهد ، بسیاری وقتی بیدار می شوند و خطر بزرگ شاه سلطان حسین ها را می فهمند که ماههاست کشور اسلامی در آتش  اغتشاش و آشوب می سوزد و منافقین جدید  با اهانتهای مکرر به مقدسات نقاب از چهره برمی دارد.

 دیدگاه مختلف در مورد شخصیت احمدی نژاد و عملکردش

ما خلاصه ای از روند ظهور دکتر و مواجه اش با دشمن و اهمیت آن را بررسی کردیم ، حال می خواهیم به طور جزئی تر عملکرد ایشان را مورد نقد و بررسی قرار داده و به شبهات مطروحه پاسخ گوییم.

در مورد شخصیت احمدی نژاد در حال حاضر چند دیدگاه در کشور وجود دارد :

1- طرفداران شعیب بن صالح بودن احمدی نژاد :

 عده ای از طرفداران سرسخت دکتر اعتقاد دارند با توجه به متن بالا و تاثیر شگرف  ایشان و البته تطبیق زیاد نشانه های یکی از شخصیتهای بسیار مهم دوران ظهور بنام شعیب بن صالح بر احمدی نژاد  و همچنین دلایل عقلی دیگر ایشان همان شعیب بن صالح ، طلایه دار لشگر امام زمان(عج) است. ( البته این مسئله در ابتدا توسط محققین لبنانی مطرح شده و بطور گسترده ای توسط حزب الله در قالب کتابی در لبنان منتشر گردید و محققین داخلی نیز با اسناد و شواهد روایی آن را به اثبات رسانده اند) و با این دیدگاه بسیاری از اشکالات مطرح شده در مورد او را رد کرده و ضمن پذیرش برخی اشتباهات دکتر ، معتقدند که در موارد مهم مانند قضیه مشایی و مذاکره با آمریکا و ... ایشان ضمن داشتن رفتار مبهم و پیچیده به خطا نمی رود و با عملکرد مبهم در این زمینه ، اهدافی خاص را در مواجه با کفار و منافقین دنبال می کند.

2- یک انقلابی بزرگ که دیگر ظرفیت لازم برای ادامه حرکت آرمانی را ندارد!

 گروهی از طرفداران معتدل تر دکتر ، ضمن قبول تاثیر دکتر در مسیر انقلاب و نقاط قوت و قدرت او معتقدند که اینک دکتر به اشتباهات فاحشی رسیده است و البته فعلاً نیز ضمن حمایت از او معتقدند که ظرفیت دکتر تا این اندازه بوده و به عبارتی دیگر با اشتباهات مکرر و بزرگ ، دکتر دیگر مرد میدان عدالت نیست. هرچند اینک مجبورند از او حمایت کنند ، اما اعتقاد دارند که دکتر باید محکم به نقد و چالش کشیده شود و اشتباهاتش گوشزد گردد. این گروه  بیشتر در میان خواص و فعالین سیاسی حضور دارند.

3- عموم مردم : حمایت ، بدون توجه به مسائل حاشیه ای دکتر 

 توده های مردمی و عوام الناس که در مسائل سیاسی زیاد غور نمی کنند ، ضمن حمایت از احمدی نژاد ، منتظر تغییرات وعده داده شده  هستند و زیاد به مسائل حاشیه ای دکتر توجهی  ندارند.

4- یک انجمن حجتیه ای نفوذی!

 طیفی بسیار اندک(مخصوصا در قم) در میان مذهبیون هستند که از دشمنان سرسخت دکتر بوده و معتقدند که دکتر منافقی چند لایه است!! و البته جزو انجمن حجتیه!! ، این گروه اهداف خیرخواهانه داشته و هدفشان فقط رضایت خدا و هدایت و سلامت انقلاب است اما به واسطه عملکرد بسیار پیچیده دکتر و همچنین جوسازیهای بسیار زیاد گروه پنجم یعنی جریان نفاق  و البته دلایل خاص خود ، به چنین تحلیلی رسیده اند. لازم به ذکر است که هسته اولیه این گروه در ابتدا از حامیان ضعیف دکتر بوده اند

5- انجمن حجتیه ای ، سرکرده عناصر افراطی ، دیکتاتور و هزاران تهمت دیگر

جریان نفاق یا مافیای زر و زور و تزویر که با آمدن دکتر بخش وسیعی از حیطه قدرت خود را از دست داد در طول 5 سال گذشته با تمام امکانات مادی و قدرت رسانه ای و نفوذیهای خود سعی در تخریب چهره دکتر و نشر اکاذیب و تهمت ها  در مورد وی کرد علی الخصوص در حوزه  مهدویت ! مانند تهمت  پهن کردن جانماز خالی برای امام زمان(عج) ، کنار گذاشتن غذا برای آقا ، بی توجهی به مقام معظم رهبری و توجه صرف به امام زمان(عج) و ..... که مجموعه این تهمت ها در کنار بعد برجسته مهدویت در شخصیت دکتر باعث شد که تهمت انجمن حجتیه ای بودن ایشان در محافل گوناگون مطرح گردد.

هرچند مافیا با طرح این موضوع تنها هدف کنار زدن وی و رسیدن مجدد به قدرت را دنبال می کرد و بحث انجمن حجتیه بهانه ای بیش نبود ، اما سیل گسترده اینگونه تهمتها و تخریبها در کنار عملکرد مبهم ، پیچیده و بعضاً متناقض و البته برخی اطرافیان مسئله دار دکتر، برخی طرفداران ضعیف و سابق وی را دچار تردید جدی نمود و تا حد دشمنی با وی کشاند.

6-احمدی نژاد ومشایی تفکری از انجمن حجتیه جدید میباشند

با بررسی های میدانی این گمان وجود دارد در تفکر انجمن حجتیه جدید توجه به مهدویت وامام عصر (عج) منهای نقش ویژه برای روحانیت و ولایت فقیه (ضمن احترام به انها)هسته اصلی این تفکر را تشکیل بدهد . از طرف دیگر تساهل وتسامح در زمینه های فرهنگی وخودی دانستن تمام انسانهای روی کره زمین بدون استراتژی جاذبه ودافعه روی دیگر آن سکه است  که البته نشانه هایی از آن در رفتارهای سیاسی دولت دهم مشاهده میشود البته هنوز بسیار زود است تا مطمئن شویم آیا این رفتارها تاکتیکی است یا راهبردی.زمان این فرضیه را برای ما روشن تر خواهد کرد

بررسی فرضیه های فوق

آیا احمدی نژاد واقعاً عضوی از انجمن منحرف حجتیه است که با زیرکی تمام توانسته است با عوام فریبی بر موج احساسات مردمی  سوار شده و به کانون قدرت نفوذ کند؟!

آیا احمدی نژاد همان شخصیت موثر، مقتدر و الهی شعیب بن صالح است که این قدرت نمایی ها و محبت عمیق و بی شائبه مردم نیز از این مسئله  ناشی می شود؟! اگر اینگونه است عملکرد متناقض 2 سال گذشته وی چه توجیهی می تواند داشته باشد؟!

آیا احمدی نژاد فردی نیک سیرت و البته قدرتمند است که در مقطعی توانست کارهای بزرگی انجام دهد ولی دیگر در شرایط  کنونی  قدرت و کارآمدی و توان لازم را برای حرکت آرمانی انقلاب ندارد؟!

آیا احمدی نژاد تفکر واندیشه جدیدی را دنبال میکند که با ولایت مطلقه فقیه زاویه دارد؟

 آیا طرفدار انجمن حجتیه میباشد؟

اولاً انجمن حجتیه سالهاست که تظاهر خارجی ندارد و اگر وجود خارجی داشته باشد بصورت ضعیف در گوشه ای مشغول فعالیت است. خب این انجمن بسیار ضعیف چگونه می تواند عضوی بسازد که اینگونه جهان را تکان دهد و در قامت یک منجی انقلاب ظاهر گردد؟!

ثانیاً تفاوتهای فاحشی میان افکار و عقاید و عملکرد احمدی نژاد از اساس و بنیان با انجمن حجتیه وجود دارد ، اصلی ترین شعار مهدوی دکتر این است : « باید ایران عزیز را بسازیم (از هر لحاظ) تا سکوی پرش به جامعه مهدوی و ظهور حضرت باشد » یعنی در واقع ما مقدمه ساز ظهوریم، در حالی که اصلی ترین تفکر حاکم بر انجمن حجتیه ، خمودگی و سستی و حتی کمک به فساد برای عالم گیر شدن جهت تعجیل در ظهور است. آیا این دو موضوع ، قابل جمع است؟!

ثالثاً : دشمنی آشکار و شدیدی میان جریان نفاق و احمدی نژاد و همچنین استکبار و احمدی نژاد وجود دارد که حکایت از صراط مستقیم اوست در حالی که اگر احمدی نژاد در صراط مستقیم نبود قطعا با جریان نفاق و استکبار نه تنها دشمنی نداشت که قطعاً روابط گسترده پیدا و پنهانی نیز می داشت.

 

آیا احمدی نژاد  دیگر توان لازم برای ادامه حرکت آرمانی را ندارد؟!

طرفداران این نظریه ضمن پذیرش نقاط قوت دکتر ، با اوضاع پیش آمده و ابهامات و تناقضات عملکردی وی ، ظرفیت وی را برای ادامه راه آرمانی انقلاب کافی نمی دانند لیکن عملاً چاره ای جز حمایت از وی نمی بینند.

سؤال اساسی که در اینجا مطرح می گردد این است که چگونه ممکن است ظرفیت وجودی دکتر برای از سرگذراندن نقاط عطفی مانند انتخابات 84 و 88 کافی باشد ولی در مسائل بسیار پیش پا افتاده تر مانند مشایی و ...  دکتر این توان را نداشته باشد؟!

به عبارت دیگر احمدی نژادی که توانست با نمایش ابعاد مختلف از ظرفیت خویش مانند زهد و تقوا ، سخت کوشی و تواضع ، صلابت و استواری ، شعور بالای سیاسی و .... حماسه 84 و 88 را خلق کند ، اینک از درک قضیه بسیار آشکار مشایی یا قبح مذاکره با آمریکا عاجز است؟!

آیا فردی که توانست جبهه نفاق داخلی را دوبار با شکست مفتضحانه روبرو سازد ، اینک به عروسک خیمه شب بازی مشایی تبدیل شده و آبروی خویش را به پای او می ریزد؟! یا در قضیه مذاکره با آمریکا چون کودکان، فریب خورده و می خواهد با سادگی جلوی استکبار، فرش قرمز پهن کند؟!

آیادکتر، تحت تاثیر ونفوذ آقای مشایی است؟

آیا فردی که با قدرت شگفت خویش ، موج دوم انقلاب را ایجاد کرد  ، آن قدر ضعیف و ناتوان است که تحت تسلط و نفوذ آ قای مشایی قرار گیرد؟!

آیا فردی که دهها تن از خبرنگاران جنجالی ، تئوریسین ها و متفکرین غربی حریف او نشده اند ، اینک از درک مسئله مشایی ناتوان است؟! آیا احمدی نژادی که بازیچه و عروسک مشایی و مفسدین اقتصادی شود عملا می تواند با قدرت خویش جهان را بلرزاند؟

آیا عاقلانه است که بپذیریم احمدی نژادی که در زیرکی و هوشمندی جهان را به تحیر واداشته است اینک در مسئله آشکار مشایی به بیراهه می رود؟!

  آیا طرح رابطه ی مریدی و مرادی بین دکتر و مشایی یا تسلط و نفوذ شدید مشایی بر دکتر یا  فوق العاده بودن مشایی برای دکتر ، خنده دار نیست؟! قبول این شایعات تا چه اندازه با دیدگاه ولایت در مورد هوشمندی دکتر هم خوانی دارد؟! طرفداران این شایعات چگونه می توانند این سؤالها را پاسخ گویند؟!

و البته این سؤالات در مورد مسائل جنجالی دیگر  مانند مذاکره با آمریکا ، انتصابهای دکتر و ... مطرح است.

پس حقیقت چیست؟!

از مجموع فرضیه های فوق دو نظریه به نظر میرسد بیشتر با واقعیت نزدیکتر باشد بررسیهای دقیقتر در آینده به ما کمک میکند تا یکی از این فرضیه ها باطل شود .

 1)احمدی نژاد با بازی مشایی ، مذاکره با آمریکا و ...  به دنبال سردرگم کردن مخالفان ودشمنانش است

 البته امکان دارد که مجموعه ای از اهداف ، مورد نظر  باشد ، آنچه به صورت کلی به دست می آید این است که احمدی نژاد با بازی هوشمندانه و ماهرانه با کارت جنجال برانگیز مشایی در لحظات حساس و مورد  نیاز ، امواج کاذبی ایجاد می کند و امواج فتنه را خوابانده و ذهن جامعه و نخبگان را از اثرگذاری موج فتنه منحرف می نماید ، یعنی مشایی کارت بازی دکتر است برای رو کردن در لحظات حساس ، و البته بازی مذاکره با آمریکا برای ایجاد اختلاف در دشمنان خارجی برای شکستن وحدت و اتفاق نظر آنها در تحت فشار قرار دادن یا حمله به ایران.

وانگهی چه اتفاقی افتاد که رهبر فرزانه انقلاب در حالی که  در خطبه های نماز جمعه از نزدیکی مواضع با احمدی نزادسخن میگفت  ودکتر هم چند سال پیش ازسپر شدن در برابر تیرهای به سوی رهبری حرف میزند به یکباره از ولایت فاصله میگیردوبه سوی مشایی میرود یعنی دکتر هوشمند ما فاصله جایگاه رهبری با  مشایی را دربین افکار عمومی ومتدین جامعه درک نمیکند؟إدر ادامه چند سوال مهم هم مطرح است:

1-آیا تاکتیک های احمدی نزاد بعد از جریان فتنه ومسئله انتخاب مشایی باعث نشد فشارها به رهبری معظم انقلاب کاهش یابد وحملات به سوی دولت بیشتر شود ؟

2-آیا  تساهل فرهنگی در دولت موجب آن نشد از انشقاق بیشتر به خصوص نخبگان دانشگاهی وهنری با نظام کاهش یابد ؟مسئله ای که دشمن در جنگ نرم به دنبال آن بود

3- آیا مردمی که بطور طبیعی از دولت هشت ساله خسته میشوند قضیه مشایی موجب نمیشود جریان دیگری از حزب الله که عیار بالاتری داشته باشد ومنسوب به دولت هم نباشد خود را برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری آماده کند؟

4- از آنجا که مبارزه بی امان با فساد وبی عدالتی دشمنان زیادی به همراه دارد آیا قصه مشایی وانحراف  ظاهری دولت موجب نمی شود که دشمنی ها به سمت ولایت نرفته ورهبری معظم انفلاب به جرم حمایت از دولت از طرف مراکز قدرت وثروت وحتی روحانیت تخریب نشود ؟واین دولت باشد که مسولیت ها را به عهده می گیرد .

مجموعه این تحلیلها واحتمالات میتواند به کمک ما بیاید تا این فرضیه راقوی تر بدانیم که دولت همان دولت انقلابی متدین  و ولایی است که برای پیشرفت انقلاب ومبارزه با فتنه ها به ایثارگری روی آورده تا با فنا کردن خود انقلاب و ولایت را حفظ کند.

 این تحلیل از عملکرد احمدی نژاد کاملا با توصیف ولایت مبنی بر هوشمندی وی هماهنگ است والا تحلیلی که دکتر را بازیچه مشایی و تحت تاثیر وی بداند ، یا وی را چون افراد ساده لوح فریب خورده مذاکره با آمریکا بداند ، در تناقض کامل با دیدگاه ولایت در مورد هوشمندی دکتر قرار دارد.

 

به طور خلاصه چهار  دلیل می توان برای این  رفتار مبهم دکتر آورد :

-ایجاد امواج ساختگی برای شکستن امواج فتنه ها

-ایجاد شک و تردید در صفوف متحد دشمنان و متزلزل کردن اراده آنها در وارد کردن فشارهای اقتصادی ، سیاسی و نظامی!(مثلا در بازی مذاکره با آمریکا)

 حفظ وحراست از جایگاه ولایت وانقلاب در برابر فتنه ها-

تاکتیک مناسب برای انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم-

2)تفکر انحرافی جدید است

 

دکتر همواره در سخنان خود از ولایت سخن گفته ولی کمتر مشخص نمودند که منظور ایشان از ولایت چیست .طرح حضور زنان در ورزشگاه ها ،جدایی ملت ودولت نامشروع اشغالگر قدس،برکناری دیر هنگام آقای مشایی از پست معاونت اولی علی رغم دستور مقام معظم رهبری و نوع نگارش پاسخ حضرت آقا ،اختلاف با علما وامت حزب الله در بحث طرح حجاب وعفاف،مجوز اکران فیلم های مسئله دار که قبلا اجازه اکران نداشتند،اختلاف پنهان با بعضی از مراجع وعلمای دین،دلجویی از افرادی چون خانم هدیه تهرانی ،گلشیفته فراهانی ، محمد رضا گلزار وغیره که احساسات امت حزب الله را جریحه دار نمود واز همه مهمتر عدم ادامه حمایتهای فراوان مقام معظم رهبری از دولت دهم بر خلاف دولت نهم و موارد دیگر این احتمال را قدرت میبخشد که دولت دهم با تفکرات انحرافی از جریان اصیل انقلاب ولایت فقیه زاویه میگیرد.

 

نتیجه

لازم است تا رسیدن به نتایج قطعی وشاخص های عینی وملموس از دولت خدمتگذار حمایت قاطع به عمل آوریم.هنوز احمدی نژاد منفور شیاطین عالم ومنافقین جدید است .ولی جناب آقای دکتر اگر لازم میبینند باید هر چه سریعتر موضع خود را نسبت به موارد مشکوک بطور شفاف روشن سازند تا نیروهای اصول گرای وفادار به او ذیزش نکنند

میتوانیم با توجه به گذشته درخشان دکتر  و اعتماد بر شخصیت و توان احمدی نژاد و البته حمایت ولایت از ایشان ، بر او اعتماد کرده و ضمن نقد منصفانه بر اطرافیان دکتر ، از هرگونه پیش داوری و تحلیل اشتباه یا تخریب در مورد وی و عملکردش بپرهیزیم.

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در دوشنبه 89 مرداد 4 ساعت ساعت 6:22 عصر