بررسی روش های تغییر اجتماعی جهان اسلام در نشست موسسه بروکینگز

همکاری‌های قابل تبدیل در روابط ایالات متحده و جهان اسلام

توانمندسازی شبکه‌ها به منظور توسعه جمعی و تغییر اجتماعی  

گردآورنده: پیتر منداویل

به گزارش سایت مشرق مطالب زیر حاصل نشست مرکز مطالعات خاورمیانه سابان است که زیرمجموعه موسسه بروکینگز بوده و پروژه ای را تحت عنوان "روابط ایالات متحده با جهان اسلام" دنبال می کند. این نشست در تابستان سال گذشته در دوحه برگزار شد و تمرکز خود را بر مسایل شبکه های اینترنتی و توانمندسازی آنان در قرار داد که به نظر می رسد، راهکار و نقطه ی جدیدی برای درگیر شدن آمریکا در مسایل داخلی کشورهای اسلامی و جهان اسلام باشد؛ به طوریکه هیچگاه آمریکایی ها مورد اتهام دخالت سیاسی در امور داخلی کشورهای حوزه جهان اسلام قرار نمی گیرند بلکه صرفا یک مساله اجتماعی و همکاری علمی در زمینه های اجتماعی در ظاهر به نظر می رسد. به دلیل اهمیت، ترجمه مطالب ارائه شده در این نشست توسط گروه جنگ نرم مشرق، به طور کامل منتشر می شود

برای دریافت نسخه ترجمه به صورت پی دی اف روی عنوان ذیل کلیک نمایید

توانمندسازی شبکه‌ها به منظور توسعه جمعی و تغییر اجتماعی در جهان اسلام

و برای دریافت نسخه انگلیسی روی عنوان ذیل کلیک نمایید

Empowering Networks for Community Development and Social Change

  همچنین برای مطالعه کامل این متن می توانید بر روی عنوان ذیل کلیک نمایید
 توانمندسازی شبکه‌ها به منظور توسعه جمعی و تغییر اجتماعی
این پروژه یک برنامه تحقیقاتی گسترده است که در مرکز مطالعات خاورمیانه سابان،با همکاری مرکز دوحه بروکینگز در قطر در حال اجرا است. این پروژه پژوهش‌های عمیقی با رویکرد دیپلماسی عمومی ترتیب می‌دهد و اندیشمندان و صاحب نظران مسائل مربوط به روابط میان آمریکا و دنیای اسلام را گرد هم می‌آورد.   در زیر خلاصه ای از مطالب عنوان شده در این نشست  آمده است

مردم مسلمان در سراسر دنیا، اساساً عمده اولویت‌ها و نگرانی‌های خود را در قالب مسائلی چون توسعه، عدالت و امنیت اقتصادی، تعریف می‌کنند. تلاش این کارگروه بر آن است که با گردهم آوردن صاحب‌نظران، بنیان‌گذاران مؤسسات و بنیاد‌های مختلف از سراسر آمریکا و دنیای اسلام، مسائل مورد توجه هر دو طرف را تعریف کرده و طراحی برنامه‌هایی عملی را آغاز کند که در آنها بر توسعه اجتماعی پایا و اصلاحات اجتماعی تأکید می‌شود. به منظور بهره‌برداری از اشتهای وافری که برای ایجاد تغییرات اجتماعی در میان جوانان آمریکا و دنیای اسلام دیده می‌شود، این کارگروه شبکه‌ای از رهبرانِ ایجاد تغییر به وجود خواهد آورد که آنها را قادر می‌سازد تجربیات خود را به اشتراک گذاشته و شیوه‌های جدید همکاری را نیز بیازمایند. عمده تمرکز این کارگروه بر دو حیطه خواهد بود: بسط و توسعه شیوه‌های مختلفی که می‌توانند شمار هر چه بیشتری از افراد را در توسعه اجتماعی دخیل کنند و شناسایی ظرفیت‌های قابل تغییر برای ایجاد اصلاحات، کارآفرینی و تکنولوژی به منظور مواجه با نابرابری‌ها و نیز حمایت از شبکه‌های اجتماعی موجود. حاصل کار این مجموعه به صورت پیشنهاداتی خواهد بود که برای برنامه‌ها و ابتکار عمل‌های ویژه ارائه شده‌اند و نیز مجموعه‌ای از بهترین راهنمایی‌های عملی را در بر می‌گیرد که برای طراحی شبکه‌های اجتماعی قابل تغییر، پیش‌بینی شده‌اند

اصلاح، تغییر اجتماعی و اسلام

چرا بر توسعه جمعی و تغییر اجتماعی تأکید می‌شود؟

بر اساس نظر سنجی جهانی موسسه پیو گلوبال اتیتیود پروجکت (Pew Global Attitudes Project) در سال 2007، شمار کثیری از مردم کشور‌ها مهم اسلامی، مشکلات اقتصادی را مهمترین نگرانی‌های شخصی خود اعلام کردند. از نظر پاسخ‌دهندگان در کشور‌هایی که اکثریت جمعیت آنها را مسلمان تشکیل می‌دهند و تحت تأثیر خشونت‌های اخیر یا درآمد‌های حاصل از نفت جدای از گردونه مذکور هستند، دو مورد فاصله فقیر/غنی و بیماری‌ها/ایدز، مهمترین خطراتی هستند که جهان امروز با آنها مواجه است. گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در سال 2009، کشو‌ر‌های با اکثریت مسلمان ـ و تمام کشور‌های پر جمعیت مسلمان ـ را در دسته «توسعه انسانی پایین» قرار داد. این آمار و ارقام حاکی از آن است که در برقراری ارتباط میان ایالات متحده و جهان اسلام، کاملاً ضروری است که رویکردی توسعه محور اتخاذ شود. [ایجاد] فرصت‌های اجتماعی و رشد اقتصادی در بسیاری از کشو‌ر‌های افریقا، خاورمیانه و آسیای جنوبی، ضروری می‌نماید. نمودار‌های جمعیت شناختی نیز چندان خوش خبر نبوده و نشانگر جمعیت کثیری از جوانان هستند که سراسر این مناطق را پوشانده‌اند ـ که بخش قابل توجهی از ایشان نیز بی‌کار می‌باشند. این کشور‌ها به میزان بسیار اندکی در ساختار‌های اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی جهان ادغام شده‌اند.

با این حال نمی‌توان گفت که چالش‌های پیش روی توسعه در جهان اسلام از دید آمریکا پنهان مانده است. مناطق مسلمان برای دهه‌های متمادی از سیل عظیم کمک‌های خارجی آمریکا برخوردار شده‌اند به مصر، که در میان دیگر کشور‌ها، بیشترین کمک را از امریکا دریافت کرده است. با این حال بسیاری از چالش‌های اقتصادی پیش روی کشور‌های پرجمعیت مسلمان، صرفاً با کمک‌های خارجی برطرف نمی‌شوند ـ به هر حال بسیاری از این کشورها با محدودیت‌های معمول حاصل از شفاف سازی و مسئولیت پذیری مواجهند که کمک‌های خارجی برای توسعه را عقیم می‌گذارند.

در حالی که ضرورت اشتغال زایی گسترده و بالا بردن سرمایه‌گذاری‌ها در صنایع مادر کاملاً مبرهن است، این مطلب ـ‌ و کارگروهی که این مطلب از آن برگرفته شده است ـ به بررسی این مسئله خواهد پرداخت که چگونه یک استراتژی متفاوت می‌تواند در مواجهه با دیرپاترین مشکلات اجتماعی و مربوط به توسعه در جهان اسلام، بهتر عمل کند.

در بسیاری از کشور‌هایی که اکثریت جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند، دولت مرکزی ـ منبع سنتی خدمات اساسی و محل تعیین دیپلماسی لازم برای حل مشکلات عمده کشور ـ یا ناتوان از فراهم آوردن رهبری و منابع لازم برای ایجاد تغییرات مثبت است یا تمایلی به انجام چنین اقدامی ندارد.

بحث گسترده‌تری که در اینجا در مد نظر داریم بالا بردن نقش فعالیت‌های مدنی و ساخت زیرساخت‌های اجتماعی است که می‌تواند تلاش در جهت همکاری و تعاون هر چه بیشتر گروه‌های مردم نهاد و شهروند محور در جوامع امریکایی و مسلمان را تسهیل کند

جدای از تأکید بر راه حل‌های جامعه مدنی و اجتماع محور، مهمترین ویژگی این اقدام، ماهیت تعاونی بودن آن است. لازم است به سمت رویکردی حرکت کنیم که به موجب آن ایجاد رابطه با جهان اسلام یعنی به کار گرفتن سرمایه عمومی آمریکا در جهت تحقق بخشیدن به اهداف سیاست خارجی امریکا. به عبارت دیگر، «لازم است کشور ما در جهت ایجاد یک شبکه جهانی ارتباطی و همکاری پرسنلی میان امریکایی‌ها و مسلمانان پیش رود.»

[در این میان] نش مذهب چیست؟

 اگر بخواهیم تنها از دریچه اسلام به جهان مسلمانان بنگریم، از واقعیتی غافل می‌مانیم که کاملاً از اعتقادات مذهبی ایشان جداست و آن اینکه مسلمانان تحت تأثیر عوامل ورودی چون درآمد سرانه، آمار و ارقام بیکاری، میزان مرگ و میر کودکان و سطوح تحصیلات ابتدایی دختران، قرار دارند. با این حال در جانب دیگر، هنگامی که تلاش می‌کنیم بهترین راه ممکن را برای از میان بردن بی‌عدالتی‌های اجتماعی اقتصادی یا ترفیع سلامت عمومی بیابیم، نباید این واقعیت را فراموش کنیم که اعتقاد مردم عنصر اصلی تصور ایشان از عدالت اجتماعی و جامعه سعادتمند می‌باشد.

بنابراین در اینجا از رویکردی حمایت می‌کنیم که مذهب و اصلاحات اجتماعی را دو جهان مجزای از هم نمی‌انگارد. 

به کار گرفتن عبارت «جهان اسلام» به منزله خطر بالقو‌ای است که در حمایت از چنین همکاری با آن مواجهیم. این عبارت یعنی یک و نیم میلیارد انسان که در سراسر پنج قاره زندگی می‌کنند و شرایط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوتی دارند؛ استناد به این مفهوم یعنی به کار گرفتن برچست مذهب برای اشاره به همه این مردم. اگر منظور از این مفهوم یک اجتماع یکپارچه جهانی است که هویت‌ها و وابستگی‌های بنیادی آن از مرز‌های ملی آن عبور کرده است، باید گفت که [این] دنیای اسلام وجود خارجی ندارد. شاید از همین جهت بود که رئیس جمهور اوباما در سخنرانی خود در قاهره، با اینکه موضوع جهان اسلام بود، حتی یکبار از این عبارت استفاده نکرد. نگرانی که در اینجا وجود دارد این است که آمریکا با برگزیدن و شناسایی «مسلمانان» به عنوان هم‌صحبت و شریک خود این پیام را القا می‌کند که این گروه مذهبی خاص به نوعی استثنا بوده و شایسته یک استراتژی جهانی می‌باشد، در حالی که دیگر اجتماعات مذهبی چنین رویکری را نمی‌طلبند. با اینکه از این امر نیز گریزی نیست که بسیاری از کشور‌هایی که آمریکا در آنها با سخت‌ترین چالش‌های استراتژیکی و امنیتی مواجه است، همین کشور‌های با اکثریت مسلمان هستند، با این حال لازم است بدانیم موضوع مورد بحث ما در مذهب پس‌زمینه آن ادبیاتی که بنابر آن کسانی را که به دنبال داد و ستد با آنها هستیم تعریف می‌کنیم، چیست و این موضوع چه محدودیت‌هایی ـ و نیز چه فرصتهایی ـ برای ما ایجاد می‌کند.

ایجاد همکاری‌های قابل تبدیل

جمع متخصصی که در کارگروه ما در دوحه گرد هم آمدند و مجموعه‌ای از اصول لازم برای ایجاد همکاری‌های قابل تبدیل فراهم آوردند تا از این طریق روابط ایالات متحده و دنیای اسلام را ترفیع بخشند. برخی از این موارد استراتژی‌های جامع و فراگیری هستند که تقریباً در هر شرایطی می‌توان از آنها بهره گرفت، در حالی که باقی موارد جزئی‌تر شده و پیشنهاداتی را ارائه می‌کنند که برای ایجاد یک زیر ساخت جهانی ضروری هستند و این زیر ساخت به نوبه خود برای ممکن ساختن تغییر اجتماعی جمعی، حائز اهمیت است.

اول: ایجاد روابط بر مبنای منافع یا نگرانی‌های مشترک

دوم: قدرت  

سوم: ارتقای سطح شبکه‌های محلی موجود و منابع سرمایه اجتماعی

چهارم: شراکت‌های فرابخشی به منظور کار آفرینی

پنجم: سرمایه گذاری مشترک بنیاد‌های [خیریه] و بشردوستان امریکایی و مسلمان

حرکت به آنسوی [مقوله] دو قطبی ایالات‌متحده ـ جهان اسلام

در نهایت، با اینکه بسیاری از این مباحث به منظور توسعه روابط ایالات متحده‌‌ ـ جهان اسلام مطرح شد، اما یکی از اهداف مهم این همکاری‌های باید این باشد که این ایده را که اینها دو مقوله جدای از هم هستند، از میان برد ـ دو مقوله‌ای که با خصایصی متمایز توصیف می‌شوند. در یک سطح این بدین معنی است که باید رابطه‌ای که می‌توان آنرا پدرسالاری نامید پشت سر نهاد؛ در واقع رویکردی که در اینجا بدان پرداخته شده است، حرکت به آنسوی دوقطبی آمریکا ـ جهان اسلام، به معنی درک این واقعیت است که آمریکا خود نیز بخشی از جهان اسلام است ـ با 3 تا 5 میلیون مسلمان. از این رو، مسلمانان امریکایی به عنوان رهبران و پل سازان ایجاد همکاری‌های قابل تبدیل، نقشی کلیدی ایفا خواهند کرد.



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در سه شنبه 90 مرداد 4 ساعت ساعت 2:50 عصر