انتخاب پوتین دوستی یا دشمنی با آمریکا

به گزارش سایت آمریکا؛ نگاه نوانتخاب دوباره پوتین برای یک دوره شش ساله ریاست جمهوری روسیه، واقعیتی بود که کمتر کسی در تحقق آن شک و تردید داشت. رسانه ها و دولتهای غربی که انتقادهای گسترده خود را از زمان انتخابات "دوما"، شروع کرده بودند بر شدت آن تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افزودند و تا آنجا پیش رفتند که برخی از مشاورین دولتهای غربی در تحلیلهای خود از امکان "تغییر رژیم" روسیه در صورت حمایت غرب از حرکتهای ضد پوتین نیز سخن به میان آوردند
اما در عالم واقعیت، پوتین همواره مرد عمل بوده است. وی توانسته بخشی از تحقیر ملی که در اثر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر مردم روسیه وارد شده بود را ترمیم و جبران نماید و نوعی افتخار ملی برای روسها ایجاد کند، کاری که یلتسین در انجام آن ناکام ماند. موضوع تنظیم دوباره روابط re-set بین روسیه وآمریکا در سال 2009 ، بعد از توافق بین وزرای خارجه دو کشور می رفت فصل جدیدی از روابط نزدیک را نوید دهد با انتقادات تند آمریکا از برگزاری انتخابات پارلمانی روسیه به محاق رفت. پوتین در کشاکش انتخابات پارلمانی نیز آمریکا را بخاطر حمایت و تحریک گروههای معترض در روسیه متهم کرده بود
حال که پوتین بعنوان پیروز انتخابات روسیه یک دوره شش ساله را آغاز می کند، روابط بین این دو کشور پهناور و قدرتمند چگونه خواهد بود؟ باید به این نکته توجه کرد که پوتین روسیه ای را که خرابه ای بیش نبود از بوریس یلتسین تحویل گرفت و توانست نه تنها وضعیت اقتصادی و وفاق ملی را بهبود بخشد بلکه برای اقتدار، استقلال، بهبود وضعیت زندگی مردم، کاهش تورم (از 37 درصد در سال 2000 به 4 در صد در ژانویه 2012) و اعاده نقش بین المللی روسیه تلاش کرد، در عرصه بین المللی نیز نه تنها با همسایگان متمایل با غرب، بلکه با اروپاییها با استفاده از اهرام صادرات گاز، یک معامله موثر بر اساس سیاست قدرت به نفع منافع روسیه بر قرار ساخت.اینکه پوتین علیرغم انتقادهای تند غرب، چگونه سیاستی با آمریکا برقرار خواهد کرد تا حدی قابل پیش بینی است. آمریکا ناچار خواهد بود بر نتیجه این انتخابات صحه بگذارد و روابط خود را با روسیه بصورت یک رقیب تنظیم نماید. پوتین نیز سیاستمداری است که می تواند خواسته های روسها را بهتر از هر کسی به زبان خاص خود به آمریکاییها انتقال دهد. اما این روابط با آمریکاییها، روابطی خواهد بود مملو از رقابت و ستیز سیاسی و تنشهای متعدد.آمریکاییها نیز پوتین را خوب می شناسند و نقطه ظعفهایش را بیاد دارند و میدانند که چگونه در کشاکش بحرانهای منطقه ای و جهانی، حداکثر سود و حداقل زیان را به نفع خود مطالبه نمایند. اما آنچه مشخص است دوران نسبتا توام با آرامش روابط روسیه- آمریکا در دوره چهار ساله آقای مدودوف به پایان رسیده است.با توجه به بحرانهای موجود در جهان عرب بویژه سوریه، مسئله هسته ای ایران، و سامانه دفاع موشکی ، دیپلماسی آمریکا در شش سال آینده، بشدت به دوستانی در اطراف روسیه نیاز دارد تا بتواند با بهره مندی از حیطه پیرامونی روسیه، مسکو را مهار، منعطف و یا همراه سیاستهای خود بنماید. در این میان، به مثابه تداوم سیاستهای ضد آمریکایی روسیه، آمریکا مجبور خواهد بود سیاست واقعگرایی با داشتن لایحه های نازکی از مکتب عقلگرایی، نسبت به ایران را نیز در بخش هایی از سیاست خارجی خود لحاظ کند.روسها از اینکه بشنوند "سیستم دموکراتیک و آزاد ندارند و باید از غرب چگونه حکومت کردن را بیاموزند" بشدت حساس هستند و واکنش نشان می دهند. بهمین دلیل، در طی سالهای گذشته، پوتین با استفاده از این موضوع، کمک بزرگی به افزایش احساسات ملی و ضد آمریکایی در داخل روسیه کرده است.آقای پوتین با عملگرایی در سیاست خارجی، نشان داده است که روسیه نسبت به سیاست برخی کشورهای اقماری شوری سابق که اکنون متحد غرب هستند در سیاست مقابله به مثل، هیچ ملاحظه ای نخواهد کرد. جنگ گرجستان، قطع متناوب صدور گاز به اوکراین، سیاست مستمر نفوذ روسیه در آسیای مرکزی بویژه اعلام ایجاد اتحادیه کشوهای روسیه، قزاقستان و بلاروس در سال 2013 - چیزی شبیه اتحاد شوروی سابق- و کنترل سختگیرانه مهاجرت از جمهوریهای همسایه به روسیه، همه نشانی بر استمرار قدرت بلامنازع و تاثیر گذار روسیه در منطقه اوراسیا دارد
اگر چه مقیاس تظاهرات و اعتراضات خیابانی علیه پوتین بویژه در مسکو طی ماههای اخیر بسیار گسترده تر بوده اما بنظر می رسد که روسیه دیگر حاضر نیست رهبری همچون گورباچف یا یلتسین را تجربه کند. روسیه اینک بیش از هر زمانی منافع ملی خود را بهتر تعریف کرده است. در واقع مسکو تلاش دارد خود را نوع خاصی از "دموکراسی" معرفی نماید که متفاوت از دموکراسی غربی باشد. پوتین همواره گفته است که بحران اقتصادی اروپا تاثیر اندکی بر روسیه داشته و این موضوع را مرهون سیاستهای توسعه اقتصادی خود اعلام کرده است، مسئله ای که موجب افزایش محبوبیتش در انتخابات ریاست جمهوری شد. امروز بازارها و فروشگاههای روسیه قابل مقایسه با دوران یلتسین نیست و مملو از کالا از اقصی نقاط جهان ست. در واقع روسیه توانسته تا حدی سیستم کاپیتالیسم غربی را بنوعی "روسی" کند.بهر حال ، در دوره جدید انتقال قدرت در روسیه، ادامه انتقادهای غرب از سیستم انتخابات و حکومت روسیه، به همان اندازه بر سیاستهای خصمانه مسکو علیه واشنگتن تاثیرگذار خواهد بود. لذا بر اساس سیاست واقع گرایی در روابط بین الملل، بنظر میرسد طی چند ماه آینده بویژه بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، و نیز ثبات سیاسی در دو کشور، آنها بسوی برقراری یک روابط متعادلتر اما رقابت آمیز حرکت کنند

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در سه شنبه 90 اسفند 23 ساعت ساعت 9:7 عصر