اصول گرایی

زنده باد اصولگرایی

این روزها از تعلق خاطرم به جریان اصولگرایی بیش از پیش مسرورم. در روزهای گذشته این جریان نشان داد که حقیقتا اصولگراست و افراد را با اصول و ارزشها می سنجد، نه بالعکس. یادم هست روزگاری بر مبنای همین اصول، فی المثل عالم نستوهی چون مصباح یزدی، منش مردمی احمدی نژاد را قابل تقدیر می دانست و امروز که می بینم مطهری زمان از گوشزد کردن نکات تیره و تار به دکتر دریغ نمی کند، می فهمم که اصلا بحث حب و بغض شخصی در میان نیست

بحث اصول و ارزشها در میان است. اصولگرایی علامه مجاهد؛ مصباح یزدی نماد خوبی از اصول محور بودن کلیت جریان اصولگرایی است. یعنی کارهای خوب افراد، را خوب ببینیم و خطاهای شان را نقد کنیم؛ به ویژه خطاهایی که پررنگ تر از قبل شده اند و تبدیل به خط شده اند. مع الاسف جریانی که من “هاشمی محور” می خوانم شان، با اشاره به برخی کژی ها در حاشیه دولت و نیز حمایت های بی دلیل رئیس جمهور از این جریان، به جای اینکه نوک انتقادات خود را علیه “مکتب ایرانی” نشانه گیری کند، در مقام “دانای کل” ظاهر شده و از امثال آیت الله مصباح یزدی انتقاد می کند که چرا روزگاری حامی احمدی نژاد بوده اند؟!… یعنی چرا همان زمان به نصایح این هاشمی محورها گوش نمی دادند؟!… یعنی همین که جریان هاشمی محور این روزها مدام دارد در بوق می کند که: “دیدید گفتیم”! گمانم هست این “عالیجنابان دیدید گفتیم” دارند وسط دعوی نرخ تعیین می کنند. اصلا اشکال این جریان همین شخص گرایی شان -بخوانید هاشمی محوری- است. ما نیز به عنوان جریان اصولگرا روزی روزگاری به همین آقای هاشمی رای دادیم تا رئیس جمهور شود. آن روزها البته ما بی آنکه با عنوان اصولگرا فعالیت کنیم، بر طبق تکلیف -یعنی همان اصول- به هاشمی رای دادیم. به آقای هاشمی رای دادیم اما هرگز “هاشمی چی” یا “هاشمی محور” نبودیم. همچنان که وقتی به ناطق نوری رای دادیم، “ناطق محور” نبودیم. البته “احمدی نژادی” هم نبودیم که به احمدی نژاد رای دادیم، بلکه اصولگرا بودیم که به احمدی نژاد رای دادیم و هزار بار دیگر هم به همان مقطع  بیست ودوم خرداد و سوم تیر برگردیم، باز هم به احمدی نژاد رای می دهیم و هزار بار دیگر هم به مقطع فعلی برگردیم، نسبت به حمایت دکتر از جریان انحرافی انتقادات تند و تیز داریم. ما بر اساس اصول مان از خواص بی بصیرت فتنه هشتاد و هشت  انتقاد کردیم و بر اساس همین اصول از خدمات بیشمار جریان اصولگرا به مردم دفاع کرده و می کنیم. اصولگرا بودن ما حکم می کند وقتی دولت و شهرداری و مجلس و قوه قضائیه خوب کار می کنند، از ایشان تعریف کنیم و وقتی که نقطه ضعف نشان می دهند، منتقدشان باشیم. اصولگرا بودن ما حکم می کند که نقد جریان “هاشمی محور” به مصباح را صادقانه ارزیابی نکنیم، همچنانکه در مقام نقد “مکتب ایرانی” مشایی خود را جدا از کسانی می دانیم که بر اساس حب و بغض شخصی منتقد دولت هستند و عمدتا هدف شان از نقد مشایی، کوبیدن شخص احمدی نژاد است، به حدی که حتی کارهای خوب و حسنه دولت را هم در ردیف نقاط تیره قوه اجرایی حساب می کنند. خوب یادم هست روزگاری مثل خیلی دیگر از خانواده های حزب اللهی، وقتی می دیدیم عده ای از اقوام و دوستان در نقد آقای هاشمی پا را از گلیم انصاف و اعتدال خارج می کنند، از محسنات ایشان دفاع می کردیم. همان محسناتی که باعث شد هم خمینی و هم خامنه ای بارها و بارها از آقای هاشمی تعریف کنند. این روزها اما با مواضع جدید آقای هاشمی، بعضی از همان اقوام و فامیل به ما “دیدید گفتیم” می گویند. همچنان که “هاشمی محورها” در مباحث این روزها به جریان اصیل اصولگرا و نمونه شاخص آن یعنی استاد مصباح “دیدید گفتیم” می گویند. این وسط ما اگر از احمدی نژاد طلبکار نباشیم، قطعا به حضرات “هاشمی محور” بدهکار نیستیم. اتفاقا اولین منتقدین جریان انحرافی حاشیه دولت، همان اصولگرایانی بوده و هستند که هنوز هم خدمات دولت را پررنگ منعکس می کنند. ما مداح خوبی های افراد هستیم و منتقد بدی های شان. به عنوان نمونه روزی رهبر انقلاب فرمودند: “هیچ کس برای من مثل هاشمی نمی شود”. این حرف در ظرف زمانی و مکانی خودش برای همیشه قابل دفاع است. یا روزی که رهبر حکیم فرمودند: “نظر من به رئیس جمهور -دکتر احمدی نژاد- نزدیکتر است تا آقای هاشمی”، جمله ای بود که بر اساس شرایط روزگار، کاملا درست ادا شده بود. ما هم که خود را “ولایت فقیهی” و فرزندان رهبر و سربازان انقلاب اسلامی می دانیم، در هر مقطع زمانی بر اساس اصول بیّن و ثابت مان عمل می کنیم و تحت هیچ شرایطی از رای مان به هاشمی و ناطق و احمدی نژاد پشیمان نمی شویم. همچنان که هرگز از نقد نامه سرگشاده هاشمی، انتقاد از نمره منفی ناطق در فتنه هشتاد و هشت و موضع گیری خود علیه جریان انحرافی پشیمان نمی شویم. اصولگرا بودن ما حتی امروز هم به ما حکم می کند که به جای خودکشی از ترس مرگ، واقع بین باشیم؛ خدمات دولت را بگوییم و در کنارش انحرافات را بکوبیم. با این حساب، زنده باد اصولگرایی

حسین قدیانی

 



نظر

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در پنج شنبه 90 اردیبهشت 15 ساعت ساعت 6:10 عصر


حسن زاده

مقام معظم رهبری در کلام علامه حسن زاده آملی

گوش‌شان به دهان حضرت حجت(عج) است

علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کرد اما ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسن‌زاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی

آیت‌الله حسن‌زاده آملی می‌فرمایند: رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌ مرد این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار

تقدیم نامه علامه حسن زاده آملی به مقام معظم رهبری که در ابتدای کتاب انسان در عرف عرفاآمده است

بسم الله الرحمن الرحیم

الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین

با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه‌ای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، این اثر نمونه دوران را اعنی، رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می‌دارم و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن

20/3/1377 حسن حسن زاده آملی

 

 بیان ارادت عارف والا مقام آیت الله حسن زاده آملی در تقدیم نامه صحیفه " فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه(س)" به رهبر معظم انقلاب

این صحیفه نور که موسوم است به " فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه(س)" به مناسبت تخستین کنگره تجلیل و تکریم از عصمه الله الکبری و ثمره شجره الیقین و احسن منازل القرآن و بقیه النبوه و مشکوه الولایه و الامامه ، حضرت فاطمه بنت خاتم الانبیا محمد مصطفی- صلی الله علیه و‌آله وسلّم ، که به فرمان همایون و خجسته رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله المعظم خامنه ای کبیر ،متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف ، در ساری مازنداران ایران برگزار می شود؛ با سلام و تحیّت خالصانه و ارائه اردات بی پیرایه، و درود و نوید جاوید ، به حضور آن قائد ولیّ وفیّ ، و رائد سائس حفیّ ، مصداق بارز " نرفع درجات من نشاء" تقدیم می گردد، و عرض می شود:" یا ایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم راسالم و مسرور دارد

 



نظر

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در چهارشنبه 90 اردیبهشت 7 ساعت ساعت 5:40 عصر


عید

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است

 با پایان تعصیلات رسمی نوروز نود و بازگشت مسافران نوروزی و آغاز دید و بازدید های مسافران از سفر بر گشته خواستم یک مطلب غیر سیاسی در وبلاگ بگذارم تا کمی فضای وبلاگ تغییر کنه بعضی اقوام میگفتند وبلاگت خیلی سیاسی و آکادمیکه به درد ما نمیخوره هر چند این وبلاگ را برای مخاطبان خاص  مسایل سیاسی و روابط بین المللی دایر کردم  ودر حوزه های دیگه سوادش را ندارم ولی مطلب زیر را که از وبلاگ ناگفته های مدیریتی برداشتم یه جورایی حرف دل خودمه  وانگار حرف دل منو زده وقتی خوندمش خیلی لذت بردم . فکر میکنم درد بشر امروز جدایی و دوری از خداوند قادر و حکیمه . حیات طیبه گمشده بشر امروزه. آقامون حضرت مهدی (عج)که تشریف بیاورند هدفش ایجاد حیات طیبه است . دنیا وآخرت،علم و ایمان،رفاه و معنویت سازنده حیات طیبه است . این همه قتل و کشتار،دروغ وفریب ،حسادت وکینه ،تکبر و خودخواهی ،غیبت و تهمت وهزار جور فسق فجور دیگر به خاطر اینه که به معنای واقعی یشر امروز خدا را فراموش کرده و خیال میکنه اگر به اوج قدرت وثروت برسه آسایش و آرامش را بغل میکنه در حالی که آرامش بدون کسب صفات الهی محاله.به همین جهت خداوند متعال در سوره عصر می فرماید قسم به عصر که انسان در خسران و زیانه مگر کسانی که ایمان می آورند وعمل صالح انجام میدهند .یا در سوره تین میفرماید قسم به تین و زیتون و قسم به طور سینا و قسم به این شهر امن وامان مکه که ما انسان را در احسن تقویم بیافریدیم سپس به  اسفل و سافلین برگردانیدیم(یعنی از حیوان پست تر شدند)مگر آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکو کار شدند که به آنان پاداش دایمی عطا کردیم. امید است با آغاز سال جدید همه ما به سوی کمال الهی گام برداریم که عید واقعی آنگاه است که دلمان را از رذایل اخلاقی پاک کرده ونور الهی را بر ان بتابانیم که سعادت واقعی ما در ان است

اول عروسی‌ عید است و عید عروسی‌ است با دامنی‌ از سبزه‌ و چارقدی‌ از شکوفه‌های‌ صورتی‌ سیب. دف‌ می‌زند و می‌خندد و هلهله‌ می کند و می آید. ما گوشه‌ای‌ از دامن‌ عید را می گیریم و پای می کوبیم و دست‌ می افشانیم و فراموش می کنیم که‌ همیشه‌ گوشه‌ دیگر را شیطان‌ گرفته‌ است.شیطان‌ خاطرخواه‌ شلوغی‌ است. دلباخته‌ هیاهو. او هم‌ دف‌ می‌زند. می‌خندد و هلهله‌ می‌کند و نقل‌ و نبات‌ فراموشی‌ روی‌ سرمان‌ می ریزد و همین‌ می شود که‌ یادمان‌ می رود.....

دوم عروسی‌ عید است و کوچه‌ها شلوغ و پر از رفت‌ و آمد. خانه‌ها شلوغ و پر از دید و بازدید. می رویم و می آییم. هدیه‌ می دهیم و عیدی‌ می گیریم. احوال‌ می پرسیم و پیغام‌ می فرستیم. اما هر جا که‌ می رویم او هم‌ می آید. شیطان را می گویم. او که شیرینی‌ فراموشی‌ تعارفمان‌ می کند و همین‌ می شود که‌ یادمان‌ می رود

سوم نوروز می آید و می رود. عید هم‌ تمام‌ می شود و ما باز احتمالاً او را فراموش‌ می کنیم و از قلم‌ می اندازیم. به‌ دیدنش‌ نمی رویم. نامه‌ای‌ نمی نویسیم. تبریکی‌ نمی گوییم.  خدا را می گویم. اویی که‌ از همه‌ بزرگ‌تر است. خط‌های‌ آسمان‌ اشغال‌ نیست. این ما هستیم که او را از یاد می بریم

هر وقت‌ که‌ دلت‌ را بتکانی‌ عید است و هر روز که‌ تازه‌ شوی، نوروز. بلند شو، بال‌های‌ تازه‌ات‌ را تنت‌ کن. باید به‌ عید دیدنی‌اش‌ بروی. دلت‌ را تقدیمش‌ کن‌ تا عیدی‌ات‌ را بگیری. دیر است‌ اما دور نیست. همین‌جاست. بسم‌الله‌ بگو و در بزن،‌ همین

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در یکشنبه 90 فروردین 14 ساعت ساعت 10:31 صبح


رهیافتِ راهبر

کتاب «رهیافتِ راهبر» منتشر شد

کتاب «رهیافتِ راهبر» با موضوع «تبیین راهبردی جنگ نرم در اندیشه های رهبر معظم انقلاب اسلامی» منتشر شد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اندیشکده ر اهبردی امنیت نرم، در  این کتاب، تلاش گردیده کلیه محورها و نکات اساسی و راهبردی رهنمودهای مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) اعم از آنچه که در سخنرانی ها، بیانات و دیدارهای ایشان آمده و نیز آنچه که در مکتوبات مانند پیامها، سیاستهای کلی و ... مطرح شده و به نوعی به موضوع «جنگ نرم» مرتبط است، گردآوری شود و حتی‌الامکان نکته یا مطلبی حذف نگردد. منبع اصلی این مجموعه، پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است و کوشش شده روح و مضمون مورد نظر ایشان دقیقاً و کاملاً حفظ شود

علاقه مندان متن کامل این کتاب که توسط اندیشکده راهبردی امنیت نرم در 185صفحه منتشر شده است، از اینجا می توانند دریافت کنند

http://amniatenarm.persiangig.com/document/rahyaft-e-raahbar.pdf/download



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در جمعه 89 اسفند 27 ساعت ساعت 6:11 عصر


کتاب


جوزف نای در جدیدترین کتابش "آینده قدرت" استدلال می‌کند :

 قدرت از غرب به شرق منتقل می شود

"جوزف نای" کتاب جدیدش را با نام "آینده قدرت" در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل در هفت فوریه دو هزار و یازده روانه بازار کرد. بعد از بیست سال تحقیق و بررسی قدرت، نای در اثر اخیرش، از قدرت برای قرن بیست یکم سخن می گوید. نای استدلال می‌کند که در سالهای آتی، جهان دو تغییر مهم را در افق قدرت تجربه خواهد کرد ـــ انتقال قدرت و انتشار قدرت. برخلاف آنچه بسیاری معتقدند آمریکا در حال نزول نیست؛ بلکه ما شاهد خیزش دیگران هستیم، بعنوان مثال آسیا دارد به اهمیت تاریخی خود در امور جهانی برمی‌گردد. این یک انتقال روشن قدرت از غرب به شرق است. اگرچه، شاید خیلی مهمتر آن، انتشار مداوم قدرت باشد. هر روز جمعیت بیشتر و بیشتر در صحنه جهانی رشد می‌کنند مثل پیشرفت‌ها در ارتباطات و محاسبات کامپیوتری که سدهای هزینه برای حضور را در صحنه بین‌الملل کاهش داده است. با در نظر گرفتن این گرایشات، استفاده هوشمندانه از قدرت سخت و نرم، در آینده حائز اهمیت‌تر خواهد بود

جوزف نای در این کتاب دو لایه زیرین قدرت را اینگونه تشریح می‌کند: ارتباطات نظامی، اقتصادی و فراملی ــ که شامل بازیگران غیردولتی از قبیل تروریست‌ها، کارتل‌های دارویی (اعم از مواد مخدر و...) هکرها و تغییرات اقلیمی می‌شود و لایه تغییرات اخیر در قدرت بین‌المللی
اگرچه جوزف نای در مواجهه با موضوع کلیدی روز، یعنی پیش بینی قدرت بین‌المللی قابل ملاحظه چین در برابر آمریکا، با مشکل جدی روبرو شده است

نای می‌پذیرد که ایالات متحده حتی در اوج قدرت خود دربعد از جنگ جهانی دوم نیز قادر نبود که کمونیسم را در اروپای شرقی عقب براند، به بن بست در جنگ کره غلبه کند، از خسارات ویتنام جلوگیری کند، یا رژیم کاسترو را از کوبا برکنار کند

برداشت و درک از نیروی نظامی ایالات متحده، به خاطر موارد زیر بیشتر رو به زوال است
- جنگ نابسامان دوم خلیج
- طولانی ترین جنگ در افغانستان
- جنگ بی پایان جهانی علیه تروریسم که با وجود مخارج جدید بسیار زیاد و یک بوروکراسی جدید هرگز متضمن امنیت کامل ایالات متحده نخواهد بود.

نیروی نظامی ایالات متحده در آینده نزدیک، توسط تلاشهای متخاصمانه نامتقارن کشورهای مختلف تضعیف خواهد شد. درخشان ترین مثال در این میان موشک بالستیک ضد ناو هواپیما بر چین Dongfeng 21 D با برد هزار و دویست  مایل که توانایی چین را در مقابله با تهدیدات ناوهای هواپیمابر ثابت می کند. چین و بر اساس گزارش ها، ایران نیز، موشک هایی مختل کننده رادار دارند که می تواند از هواپیما ها، کشتی ها، زیردریایی ها و زمین شلیک شود. بدتر از همه نیروی دریایی آمریکا شانزده  کشتی مهم ( یک ناو هواپیمابر، دو رزم ناو، پنج تا ازشش کشتی آبی-خاکی) خود را در هجوم دسته جمعی قایق های ارزان و کوچک ایرانی مسلح به راکت های " چالش دو هزار و دو " ( 2002 Millennium Challenge) در مانور نظامی از دست داد.

نهایتا، مخارج نظامی آمریکا به طور کلی مساوی با بقیه کشورهای جهان است. اما اقتصاد ما نمی تواند چنین مخارجی را تحمل کند و کاهش عمده بودجه اجتناب ناپذیر است.

اکنون بدهی ملی ما از چهار ده تریلیون دلار گذشته است، پیش بینی می شود1.5  تریلیون دلار دیگر نیز در سال 2011 رشد کند، و آنگاه به تولید ناخالص ملی ما نزدیک خواهد شد. با این حال بدهی های ایالتی، فدرالی و محلی تقریبا 60 تریلیون دلار است. همچنین ما با کسری تجارتی سالانه نزدیک به 500 میلیارد دلاری در بخش کالا ها و خدمات مواجهیم. اقتصاد ما تنها2 تا 3 درصد در سال رشد می کند حال اینکه اقتصاد چین در طی 30 سال گذشته 8 تا 9 درصد رشد سالانه داشته است.

مشکل عمده دیگر، اتلاف هنگفت منابع در داخل اقتصاد آمریکا است. چین تقریبا 4.5 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را در بخش سلامت هزینه می کند در برابر 18.3 درصد ایالات متحده، تنها 3 درصد از تولید ناخالص داخلی چین به وزارت دفاع این کشور اختصاص داده می شود در حالیکه این رقم در آمریکا 6 تا 8 درصد می باشد( شامل امنیت داخلی کشور، جنگ های عراق و افغانستان)، و در برابر 6 درصد هزینه آموزش در ایالات متحده تنها4 درصد در بخش آموزش در چین هزینه می شود. درست است که ایالات متحده از لحاظ اعتبار و ثبت نام دانشجویان خارجی در سطح جهان پیشتاز است با این حال هزینه‌های صعودی مربوطه نه از لحاظ اقتصادی و نه از لحاظ خروجی علمی آن، قابل توجیه نمی‌باشد.


ایالات متحده قادر بوده است که بهترین و باهوش ترین افراد را از دیگر کشورهای دنیا جذب کند تا در زمینه فناوریهای پیشرفته و دیگر بخش ها کار کنند. با این حال، نشانه‌هایی وجود دارند که هیچکدام از اینها دیگر ادامه نخواهد یافت ــ هم چین و هم هند نهایت تلاش خود را برای ممانعت از خروج مغزهای با استعداد بکار گرفته اند تا آنها را برگرداند و آنها نقش های مهم خود را در اقتصاد در حال رشد و توام با سرعت خود ایفا کنند. متاسفانه، نای این جریان توجه نکرده و آن را فراموش می کند و ارزشهای بالای مهاجرین آسیایی را با موج جمعیت مهاجرین مساله دار و تحصیل نکرده مکزیک و آمریکای مرکزی و جنوبی پیوند می دهد.

خوش بینی بی مورد و نابجای نای با این استدلال که هنوز اقتصاد چین خیلی کوچکتر از اقتصاد آمریکاست ادامه می یابد (نه آنقدر زیاد، باید به توازن قدرت خرید دلار دقت کرد)، صرف نظر از "دهه از دست رفته" که ما بعد از هزاره جدید متحمل آن شدیم به جای تاکید بر حقیقت به این نکته اشاره می کند که آمریکا که از ملل دیگر در تعداد اختراعات ثبت شده خیلی سبقت گرفته است؛ بدون توجه به این واقعیت که چین از این لحاظ اکنون در مقام دوم جهان قرار داشته و تحقیق و توسعه در آن از یک رشد سالانه 17 درصد برخوردار است و اخیرا دولت 1200 شرکت چند ملیتی را مجبور کرده است که بخش تحقیق و توسعه خود را تاسیس و فعال نمایند.
همچنین نای دولت آشفته آمریکا را صیقل و جلا می‌دهد به جای اینکه به فکر راه حلی برای گرم شدن جهان، بالا بردن سطح بخش سلامت، ضد تروریسم، آزادسازی مسائل مالی و تاثیر بی جا و خطرناک اسرائیل در سیاست های خارجی آمریکا، مهاجرت غیرقانونی و استفاده از مواد مخدر و هزینه های تحصیلی باشد، مکررا به صورت دایره وار حول موضوعات زیر می چرخد: حق نگهداری سلاح، تبعیض، حقوق زنان، ازدواج همجنس گرایان اعم از همجنس گرایان زن و مرد، نپرس و نگو، آنچه که بنیانگذاران و یا رونالد ریگان می توانستند انجام بدهند و ....
در این اثنا، چین با ادعای ساخت سریعترین ابررایانه دنیا و اعطای وام به کشورهای در حال توسعه در بیست سال گذشته (110 میلیارد دلار)، حتی بیشتر از بانک جهانی (100 میلیارد دلار) قدرت نرم خود را افزایش داده است.

حرف آخر: کتاب آینده قدرت (آمریکا) سرشار از امید است و نه منطق. رتبه بندی شهروندان آمریکایی و خارجی از قدرت آمریکا چندان خوش بینانه نبوده و حاکی از تنزل اساسی در آن‌می باشد.



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در جمعه 89 اسفند 13 ساعت ساعت 5:27 عصر


مکتب تفکیک

روش و معرفت شناسی مکتب تفکیک

حدود سال‌های 1340 ه.ق در مشهد عالم وارسته‌ای به نام میرزا مهدی غروی اصفهانی که شاگرد برجسته‌ی میرزای نائینی در اصول بود، شروع به طرح مباحثی در باب عقاید و معارف اسلام نمود،  که مستقیماُ با آنچه از تقریر فلسفی و عرفانی این مباحث در آن روزگار رایج بود، در تعارض قرار می گرفت

میرزا آنچنان که خود می گفت در پی فهم خالص دین به دور از اختلاط آن با اندیشه و سلوک بشری که ذاتاُ ناخالص و مشوب به خطاها و انحرافات گوناگون است، بود. وی جداُ اعتقاد داشت که فلاسفه‌ی اسلام، حقایق قرآنی و حدیثی ناب را به کنار نهاده و اسلام را با اندیشه‌های خود هدم نموده و خدمتی به آن نکرده‌اند. درس معارف میرزا شاید به خاطر بدیع بودن نگاهش و شاید به دلیل انتقاد برانگیزی و حساسیت موضوع، بسیاری از اهل فلسفه و عرفان نظری و دغدغه‌مندان فراگیری معارف اسلام را به سوی خود جلب نمود. آن طور که می گویند میرزا در اقناع اغلب شاگردان در این باب موفق بود و بسیاری از ایشان را از روشی که تا پیش از این بر آن بودند برگردانید. عالمان برجسته‌ای نظیر شیخ مجتبی قزوینی، میرزا جواد تهرانی، میرزا حسنعلی مروارید، شیخ محمود حلبی و... از پرورش یافتگان همین مکتب‌اند

پس از فوت میرزای اصفهانی در 1365ه.ق شاگردان به صرافت نشر افکار استاد در سطحی وسیع تر افتادند. چرا که تا آن زمان تنها منبع معتبری که مستقیماُ به موضوع می پرداخت تقریرات درس معارف میرزا بود که در زمان حیاتش به تأیید وی رسیده بود، اما به دلایل گوناگون محتاج به تنقیح و گاه تقریر بهتر بود. در همین راستا شیخ مجتبی قزوینی «بیان الفرقان» را نوشت، میرزا جواد تهرانی« میزان المطالب» و سال ها بعد میرزاحسنعلی مروارید «تنبیهات حول المبدأ و المعاد» را. کتاب «ابواب الهدی» نیز که مباحث معارفی میرزا را شامل می شود البته نه با اصلاحاتی اساسی، در اختیار علاقه مندان مکتب میرزا قرار گرفت

گرچه اندیشه‌های میرزای اصفهانی و پیروانش از همان اوایل ظهور، بحث‌ها و انتقاد‌هایی سخت را برانگیخت اما با معرفی جدیدی که استاد فرزانه محمدرضا حکیمی شاگرد و مرید شیخ مجتبی قزوینی در سال 72ه.ش در قالب مقاله‌ی «مکتب تفکیک» در نشریه کیهان فرهنگی از این طرز فکر ارائه داد، نگاه‌ها و انتقادات حول این مکتب به مرحله‌ی جدیدی وارد شد. عناوین بسیار کتب، مقالات، پایان نامه‌ها، گفت و گو‌ها و حتی مناظرات دو طرف پیرامون موضوع، مناقشه‌ای علمی را نشان می‌دهد که همچنان جریان دارد

از آنجا که امروزه در تمامی دانشگاههای کشور بحث جدی در باره روش شناسی و تحقیق علمی وجود دارد بررسی مکاتب فلسفی چون مکتب فلسفی ابوعلی سینا ،فلسفه متعالیه ملا صدرا وهمچنین منتقد جدی آنها یعنی مکتب تفکیک میتواند ما را هر چه بیشتر با مباحث روش شناسی و معرفت شناسی آشنا سازد تا از آن طریق بتوانیم هر چه بهتر مسیر دست یابی به حقیقت را دریابیم در اینجا لازم میدانم از برادر بسیار عزیزم آقای مسلم نادعلیزاده که با مشاورت ها وبیانات عالمانه خود بر دامنه دانش اینجانب افزودند تشکر وقدر دانی نمایم اینجانب نیز برای آشنایی هر چه بیشتر قشر فرهیخته ودانشجویان عزیز مطالبی را به پیوست این پست لینک مینمایم تا  با مبانی فکری وروشی مکتب تفکیک بیشتر آشنا شویم

 

برای مطالعه متن کامل مصاحبه با آیت الله سیدان از طرفداران مکتب تفکیک بر روی سایت اینترنتی ذیل کلیک نمایید

http://www.holographic.mihanblog.com/post/31  

برای مطالعه نقد مکتب تفکیک بر روی سایت های ذیل کلیک نمایید

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=11636

http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=11637

 

برای آشنایی با نظرات بی طرفانه تر دکتر یثربی در باره مکتب تفکیک بر روی سایت اینترنتی ذیل کلیک نمایید

http://www.hamedzare.com/post-12.aspx



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در سه شنبه 89 اسفند 10 ساعت ساعت 3:15 عصر


سبز دو

جنبش سبز دو

Green Movement 2.0

مقاله ای از فصلنامه فارین افرز

بسیاری از مقامات آمریکایی معتقدند جنبش سبز مدتهاست که مرده و ارزش ندارد که بیشتر از این ایران را با خود دشمن سازند. تنها راه آمریکا راه اندازی جنش سبز دو می باشد.
پایگاه اینترنتی فصلنامه "فارین افرز" ارگان شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای تحت عنوان «جنبش سبز دو چگونه حمایت آمریکا از مخالفین می تواند منجر به پیروزی آنها شود؟» منتشر کرد که در آن بر لزوم ادامه حمایت آمریکا از جنبش سبز تأکید کرد.
"جنیو ابدو" نویسنده این مقاله در استدلالی بیان می دارد: «شورش مصر سبب از بین رفتن ترس برخی از مخالفان ایرانی شده است؛ مشاهده حمایت اوباما از مصریان در مواقع بحرانی این شورشِ چند هفته‌ای مصر، بسیاری از فعالان ایرانی را متقاعد ساخته است که پشتیبانی اوباما این نیرو را به مخالفان ایرانی می‌دهد تا پس از یک مدت زمان طولانی بتوانند با مقامات و حاکمان مجددا مقابله کنند.»
این مقاله که حمایت مطلق آمریکا از دیکتاتورها قبل از سقوطشان را نادیده می گیرد می افزاید: «هر چند اوباما برای حمایت از شورش مردم مصر چند روزی صبر کرد، اما وی با انجام این کار این پیام را فرستاد که آمریکا به ارتش مصر فشار نخواهد آورد تا حسنی مبارک را بر سر قدرت نگه دارد و این امر سبب جرات بخشیدن به مخالفان مصر شد. یک چنین حمایتی می‌تواند در مورد ایران نیز کارساز باشد.»
این مقاله ضمن اذعان به اینکه آمریکایی بودن، لکه ننگ هر جنبشی است می گوید: « اکنون بعد از وقایع پس از انتخابات ایران در سال دو هزار ونه ، دیگر درست نیست که بگوییم حمایت آمریکا از جنبش مخالفان ایران سبب لکه‌دار شدن این جنبش می‌شود زیرا مشخص شده است که شورش مصر و قیام‌های منطقه خاورمیانه، مردمی، محلی، و مستقل از آمریکا می‌باشند. با این وجود، باید دید که آیا آمریکا آماده است تا به همان صورت که از معترضان مصری حمایت کرد از جنبش سبز نیز حمایت کند.»
ارگان شورای روابط خارجی آمریکا همچنین با اعتراف به مرگ جنبش سبز می افزاید: «بسیاری از مقامات آمریکا معتقدند جنبش سبز مدتهاست که مرده و ارزش ندارد که بیشتر از این ایران را با خود دشمن سازند. با این حال، آمریکا خیلی زود جنبش سبز را در سال دو هزار و نه کنار گذاشت. تغییرات اساسی نیاز به زمان دارد. در واقع، ممکن است ایرانیان برای مقابله با رژیم خود خیلی بیشتر از مصریان نیازمند حمایت آمریکا باشند.امروز شاید تنها راه آمریکا راه اندازی جنش سبزدو باشد.»
این مقاله یکی از راههای حمایت مجدد آمریکا از جنبش سبز ایران را تامین فناوری مورد نیاز برای مخالفان عنوان کرد: «اگر فناوری سطح بالایی در اختیار مخالفان حکومت ایران قرار گیرد آنها خواهند توانست تا با دولت مقابله کنند.»
این مقاله بر لزوم نامرئی بودن حمایت آمریکا از جنبش سبز تاکید کرد و گفت: «حمایت غرب از جنبش سبز می‌تواند سبب تقویت مخالفان گردد اما به شرطی که واشنگتن سعی نکند رژیم فعلی را با حکومتی به سبک دموکراسی غربی عوض کند و از این رو آمریکا نباید به مردم ایران شکل حکومت‌شان را دیکته کند.»
این مقاله با استناد به یک نظرسنجی ادعا کرد: طبق نظرسنجی اخیر تلفنی موسسه صلح بین‌الملل از مردم ایران، اکثر مردم ایران خواستار ایجاد روابط نزدیک‌تر با آمریکا هستند.
بر اساس گزارش ارگان شورای روابط خارجی آمریکا مقامات واشنگتن اظهار داشته‌اند که از این به بعد زبان محکم‌تر، بخشی از رویکرد رسمی واشنگتن نسبت به ایران خواهد بود. چنانچه هیلاری کلینتون در صحبت‌های اخیرش در مورد حوادث ایران گفته است: «ما باید کاری کنیم که نظام سیاسی ایران، صدای مخالفان ایرانی را بشنود»

برای مطالعه متن کامل مقاله به زبان انگلیسی بر روی سایت اینترنتی ذیل کلیک نمایید

http://www.foreignaffairs.com/articles/67458/geneive-abdo/green-movement-20?page=show



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در یکشنبه 89 اسفند 8 ساعت ساعت 4:47 عصر


پاسخ به چند سوال

 

 

پاسخ اجمالی به چند سوال وشبهه سیاسی فتنه سبز

طی ماههای گذشته سران ونخبگان سیاسی فتنه سبز تحت تاثیر جنگ روانی رسانه های نظام سلطه ویا تحت تربیت علوم انسانی غربی جهت انشقاق وشکافهای اجتماعی در ایران و زیر سوال بردن هویت انقلاب اسلامی سوالات وشبهات زیر را به بدنه اجتماعی خود تزریق نموده اند تا بدین طریق مشروعیت نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال برده   وهویت انقلاب اسلامی را خدشه دار نمایند.از جمله آرمان وارزشهای هویت ساز انقلاب اسلامی مبارزه بااستبداد و دیکتاتوری،حمایت از مظلومان عالم واصل نه شرقی نه غربی (قاعده نفی سبیل )در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میباشد.لذا همواره روشنفکران سکولار وپیاده نظامهای آنها برای به چالش کشیدن جریان اصول گرایی اسلامی شبهات و سوالات زیر را مطرح کرد ه اند تا به کمک این شبهات وسوالات بتوانند بخشی از توده های مردم را همراه خود کرده و با مدیریت ادراکات واحساسات انسجام هویتی در جمهوری اسلامی ایران را بر هم زنند :

اول-چرا مرگ بر آمریکا میگوییم ولی شعار مرگ بر روسیه و مرگ بر چین سر نمی دهیم ؟

دوم -چرا بودجه وثروت این مردم را خرج لبنانی ها وفلسطینی ها میکنیم ؟چقدر ما باید هزینه غزه ولبنان را بدهیم؟

سوم-نخبگان سیاسی وارشد نظام جمهوری اسلامی مستبد ودیکتاتور هستند.

برای پاسخ به این سوالات وشبهات میتوان از علوم انسانی متعالیه هم بهره گرفت وبر اساس ادبیات دینی به هر سه شبهه پاسخ گفت از آنجا که روشنفکران سکولار میانه خوبی با این ادبیات ندارند وکتاب مقدس آنها ادبیات ونظریات سکولار وغربی است مجبور هستم با زبان وادبیات خودشان به آنها پاسخ گویم.

پاسخ اول:

کشورها در صحنه روابط بین الملل به دنبال منافع خود هستند گاهی این منافع موازی هم ،گاهی متعارض یا مشترک وگاهی هم اختلاف زا هستند .منافع موازی در صحنه روابط بین الملل هیچ کنش و واکنشی را به دنبال نمی آورد وهر کشوری منافع حود را دنبال میکند .اگر کشورها در منفعتی با هم اشتراک داشته باشند بدون تردید همکاری به وجود خواهد آمد ولی اگر منافع اختلاف زا شد گفتگو ومذاکره برای حل مشکل وتقسیم منافع پدید خواهد آمد اما اگر منافع متعارض شد وبرد یکی وباخت دیگری مطرح گردید منازعه وجنگ را در پی خوهد داشت . منافع ایران با روسیه وچین  گاهی موازی هم  گاهی مشترک وگاهی اختلاف زا است وبه ندرت به مناقشه وستیز می انجامد روسها وچینی ها مایل به سرنگونی نظام کنونی جمهوری اسلامی ایران نیستند ولی مایل به مهار قدرت ایران هستند واین هم به دلیل منافع خود آنهاست  در حالی که به دلیل نگاه استکباری وبه خطر افتادن منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه ایالات متحده خواهان نابودی و حذف نظام جمهوری اسلامی میباشد  منافع ایران وآمریکا در اکثر موارد متعارض هم یا حداقل اختلاف زا است وبه ندرت به حالت موازی واشتراک میرسد. نتیجه انکه  فرق آمریکا وروسیه وچین در سیاست خارجی ایران این است که آمریکا دشمن ما ست وبقاء جمهوری اسلامی ایران که دست آورد خون هزاران هزار شهید است را نشانه رفته است  در حالی که روسیه  وچین خواهان مرگ ما نیستند ولی میخواهند ما جلوی یکه تازی آمریکا در خلیج فارس را گرفته وکمر بند امنیتی آسیای مرکزی وقفقازباشیم در واقع روسیه وچین رقیب ایران هستندد و دارای منافع مشترک واختلاف زا با ایران میباشند در خالی که در سی و دو سال گذشته تمام دولتهای آمریکا یک لحظه از فکر نابودی جمهوری اسلامی ایران بیرون نیامدند

پاسخ دوم:

نظریه  پردازان انتقادی در روابط بین الملل که خواهان تغییر وضع موجود میباشند توصیه میکنند باید قدرت های ضد هژمونیک را در برابر نظام سلطه بسیج کرد .از طرف دیگر نظریه پردازان رئالیست در روابط بین الملل کسب قدرت برای حفظ منافع وگسترش آن را ضروری میدانند .حالا سوال این است گسترش عمق استراتژیک ایران تا مرزهای رژیم اشغالگر قدس که دشمن رسمی ملت ایران است خلاف منافع ایران خانم است ؟چرا آمریکایی ها با ید در جلوی چشمان مردان و زنان ودختران وپسران جنوبی ما با ناوهای جنگی خود رژه بروند ولی ما حق نداشته باشیم وارد حیات خلوت آمریکا در آمریکای لاتین بشویم ویا تا مرز های رژیم اشغالگر قدس نزدیک شویم .حماس وحزب الله عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران وسنگر کمین ما  هستند چرا باید برای حفظ امنیت ملی جمهوری اسلامی چنین امتیاز بزرگی را از دست بدهیم بعضی از دولت های حاشیه خلیج فارس با میلیاردها دلار هزینه تلاش کردند چنین پتانسیلی برای خود فراهم کنند که به توفیقی دست نیافتند .دولت های غربی حاضرند با هزینه های هنگفتی این امتیاز را از جمهوری اسلامی ایران بگیرند ولی نتوانسته اند .از طرف دیگر روشنفکران سکولار  چرا چشم خود را بر نقض آشکار حقوق بشر وحقوق بشر دوستانه در لبنان وفلسطین میبندنند وبه فریاد خواهی ملتی مظلوم ورانده شده از سرزمین مادری خود پاسخ نمیدهند . در واقع شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران نه به نفع منافع ملی ایران زمین است ونه به نفع مردم ستم کشیده وغارت شده لبنان وفلسطین.

پاسخ سوم:

به طور خیلی خلاصه دیکتاتور ها  دو نشانه قطعی دارند اول انکه با زور سر نیزه ،کودتا وبدون رای و خواست مردم به قدرت میرسند . دوم انکه یقینا وابسته به استکبار و نظام سلطه میباشند . استکبار جهانی واستبداد دو روی یک سکه اند . تمامی دیکتاتورها ومستبدین وابسته اند . نخبگان سیاسی مستقل ومردمی نیازی به ابر قدرت ها ندارند در حالی که رضا خانها ،قذافی ها ،مبارک ها و بن علی ها ی دیکتاتور ومستبد بدون پشتوانه نظام سلطه یک روز هم نمی توانستند در قدرت باقی بمانند . با توجه به این تعریف :

الف-آیا نخبگان سیاسی ایران که با رای مردم بر سر کار میایند میتوانند دیکتاتور باشند؟

ب-آیا نظامی که رهبر ،ریسس جمهور ،نمایندگان مجلس واعضای شورای شهر آن با رای مردم به قدرت میرسند را میتوان نظام دیکتاتوری نامید؟در کدام ادبیات سیاسی به چنین نظامی نظام دیکتاتوری میگویند ؟

ج-آیا نخبگان سیاسی ایران را که مورد نفرت وبغض سران فاسد نظام سلطه هستند را میتوان دیکتاتور لقب داد؟آیا کسی هست پاسخ دهد که چرا انگلیس، آمریکا،اسراییل وسران غربی شب و روز تلاش میکنند تا ولایت فقیه در ایران را نابود سازند ؟پاسخ روشن است چون ولی فقیه به کمک مردم وبه یاری خداوند متعال دست ابرقدر تها را از این مملکت کوتاه کرده است .حال سوال این است که چگونه میتواند این ولی فقیه دیکتاتور باشد ؟

د-چگونه ولی فقیه ای که با تمام وجود از رای ملت ایران در برابر فتنه گران سبز واشرافیت دفاع میکند را میتوان دیکتاتور نامید؟ .ظاهرا در ادبیات جدید سیاسی وطن فروشان واقلیت قانون گریز عین دمکراسی ومردمسالاری هستند ولی اکثریت قانون گرا وضد استکبار عین دیکتاتوری میباشند.

 

 

 

 

   

.

 

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در یکشنبه 89 اسفند 8 ساعت ساعت 4:3 عصر


بیانیه حزب مشارکت

در حاشیه بیانیه حزب مشارکت در باره قیام مردم مصر

حزب منحله مشارکت ایران اسلامی در پی قیام مردم مسلمان مصر بیانیه تحلیلی صادر نموده است متن کامل این بیانیه را که در سایت کلمه دیدم متعجب شدم که چگونه یک گروه که ادعای آزادی خواهی ،دمکراسی ومردم سالاری میکند  با کودن فرض کردن مردم میخواهند از قیام مردم مصر بهره برداری سبزی نماید .جبهه مشارکت ایران اسلامی در این بیانیه ضمن  همبستگی با جنبش های ازادیخواهانه منطقه و پیروزی جنبش های مردمی تونس و مصر آورده است تجربه تونس نشان داد که فقر و فساد و تبعیض با دیکتاتوری همزاد و در غیاب جامعه مدنی همپای یکدیگر هستند و در سوی دیگر مطالبات عدالتخواهانه و مردمسالارانه نیز هرگز جدای از یکدیگر نیستند

مبارزه مردم تونس و مصر اعتباری تازه و جهانی به آنچه که «خیابان‌های جهان عرب» نامیده می‌شود بخشیده که تداعی کننده اعتبار نام ایران و ایرانی از پس انقلاب اسلامی و جنبش انتخاباتی سبز اخیر است.

هر چند اینجانب همواره از بحث های ژورنالیستی وکوچه خیابانی آن هم از نوع حزب مشارکتی آن  پرهیز مینمایم ولی وقتی میبینم چگونه عده ای که جزو نخبگان فکری این کشور هم هستند اذهان مردم را به بازی میگیرند چاره ای جز پاسخ گویی نیست   آنچه در پاسخ به این بیانیه میتوان گفت چند سوال زیر است امیدوارم برادران وخواهران ما در حرب مشارکت پاسخ شرافتمندانه ای برای آن داشته باشند:

اول :خدا وکیلی مظهر فقر و فساد وتبعیض کیست ؟چه کسانی در برج عاج زندگی میکردند ومیکنند وسفرهای تفریحی  خارجی آنها قطع نمیشود آقا زادهایشان چوب حراج به بیت المال مسلمین زدند و الان هم لندن نشین هستند . شهرام جزایری ها در دامان چه کسی تربیت شدند ؟زندگی آیت الله خامنه ای  و فرزندانش ودامادهایش کجایش به فساد وتبعیض میخورد که اکنون به عنوان جنبش سبز در برابرش قد علم کرده اید وعدالتش را به زیر سوال میبرید اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید .

دوم:آیا بیش از چهل میلیون رای مردم در یک انتخابات آزاد نشانه دیکتاتوری است آیا ایستادگی حضرت آیت الله خامنه ای در برابر اشرافیت برای حراست از جمهوریت نشانه دیکتاتوری است انتخابات صحنه برد وباخت است آیا اگر اشرافیت  از صندوق بیرون نیامد باید بر علیه جمهوریت قیام کرد آیا پیام قیام مردم مصر همین است؟

سوم:حزب مشارکت ضمن حمایت از قیام مردم مصر این قیام را با فتنه سبز مقایسه کرده ونحبگان سیاسی کشور ما را با فرعون مصر برابر نموده است .سوال ما این است که چرا انگلیس ،آمریکا ورژیم صهیونیستی از فتنه سبز و فرعون مصر حمایت میکنند ومایل هستند  قیام مردم مصر و ولایت فقیه در ایران  شکست بخورند؟چرا؟

چهارم: راستی اگر فرعون مصر یک هزارم مردمی که در نه دی و بیست دوم بهمن به حمایت از ولایت و انقلاب اسلامی به خیابان آمدند آدم داشت وبه میدان التحریر میآورد کارش به اینجا می رسید ؟

پنجم: فتنه سبز و مردم مصر هر دو  ندای الله اکبر سر میدادند ولی کیست که نداند معنای الله اکبر  مردم مسلمان مصر این بود که خدا بزرگ است وهیچ قدرتی بالاتر از او نیست ولی معنای الله اکبر فتنه  سبز این بود که هیج قدرتی بالاتر از قدرت آمریکا نیست چون الله اکبر آنها چنین معنایی میداد به دنبال آن شعارهای مرگ بر اصل ولایت فقیه ونه غزه ونه لبنان پیدا شد .حال بین این دو جنبش از نظر تحلیل شعارها چه نسبتی وجود دارد؟ مردم مصر حامیان مردم غزه هستند ولی فتنه سبز ایران از مسئولان میخواهند مردم مظلوم غزه ولبنان را بی خیال شوند .

ششم:ملت ما هنوز فراموش نکرده است که حسنی مبارک ،فرعون سابق مصر در زمان فتنه سال هشتاد و هشت به طور رسمی از فتنه سبز حمایت کرد سوال اینجاست که فرعون و دیکتاتور مصر از فتنه سبز  چه دیده بود که رسما از او حمایت میکرد چگونه این آقا که تا دیروز دوست شما بوده اکنون دیکتاتور وفرعون شده است؟چرا اینقدر  مواضع فتنه سبز با سیاست خارجی آمریکا شباهت دارد ؟چرا هر چه دیکتاتور وابسته به غرب وهر چه استعمار  و استکباری است حامی فتنه سبز است ؟

بی دلیل نیست که آمریکایی ها  وانگلیسی ها اینقدر به شما علاقه دارند . بدون تردید آیندگان ونسل های بعدی مواضع شما را به عنوان تاریخ ایران مطالعه خواهند کرد.وشما را با وثوق الدوله،طالبوف و جعفر پیشه وری روسی  با میرزا ملکم خان،میرزا حسین خان سپه سالار و تقی زاده انگلیسی مقایسه خواهند کرد وخواهند گفت چرا این طایفه سبز تا این اندازه در خط بیگانگان بودند فرزندان ما در آینده خواهند گفت که چرا فتنه سبز در  برابر سید عظیم الشأن و ولی فقیه زمان ایستادند وخون به دلش کردند ولی دل سران کفر و شرک را شاد کردند ؟ 

و ده ها سوال دیگر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در شنبه 89 بهمن 23 ساعت ساعت 3:46 عصر


بیانات رهبری

نا گفته هایی از بیانات رهبری در دیدار جامعه مدرسین

یک عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم جزئیات مهمی از بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر این تشکل روحانی را اعلام کرد

حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامیان گفت: یکی از دوستان مسئله حجاب و عفاف را مطرح کرد و حرف‌های او تعریض به بی ‌توجهی برخی مسئولان نسبت به حجاب فقهی بود که آقا فرمودند "من این مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک‌هاست

حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامیان اضافه کرد: «حضرت آقا فرمودند "فرضا دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خداوند تضرع می‌کند و یا در راهپیمایی بیست ودوم  بهمن تصویر امام را می‌گیرد، نمی‌توان گفت که بی‌دین است. بلکه نمی‌داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. باید در باب حجاب کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلم‌های تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: هنگامی که بحث به دولت کشیده شد، دوستان مسائلی را مطرح کردند که حضرت آقا در پاسخ فرمودند "بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی کند حاکمیت دوگانه درست کند

وی افزود: مقام معظم رهبری با قاطعیت فرمودند که "در شرایط کنونی اختلاف نظر هست و من هم برخی مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبری چیزی بگوید، رئیس جمهور می‌پذیرد و به آن عمل می‌کند " نماینده مردم چهارمحال و بختیاری در مجلس خبرگان رهبری گفت: رهبر انقلاب فرمودند "امروز وقتی رئیس جمهور یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می‌رود، من نگرانی ندارم اما قبلا نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می خواهند چه بگویند

و نمونه‌هایی نیز درباره سوء‌رفتارهای گذشته ذکر کردند و به عنوان مثال فرمودند "یک بار در موضوع روابط با یک کشور اروپایی کاغذی آوردند و مطالبی مطرح کردند که خلاف عزت بود و من جلوی آنها ‌ایستادم و حتی در مورد مشابهی ‌گفتم اگر این کار را بکنید، مخالفت خود را اعلام می‌کنم

حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامیان افزود: حضرت آقا فرمودند "دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست " و بعد هم به موضوع طرح مکتب ایرانی اشاره کرده و فرمودند "من با طرح مکتب ایرانی مخالفم و نسبت به این موضوع به آقایان تذکر هم دادم ولی برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در برابر اسلامیت باشد

 



نظر

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در دوشنبه 89 آبان 17 ساعت ساعت 9:13 عصر